جدول جو
جدول جو

معنی پرهام

پرهام(پسرانه)
برگردان فارسی اسم ابراهیم، از اشخاص بسیار ثروتمند در زمان بهرام گور، برهان قاطع براهیم ابراهیم را معرب آن دانسته است
تصویری از پرهام
تصویر پرهام
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با پرهام

پرهام

پرهام
نامی است پارسی باستانی (کذا) و معرب آن براهیم است. (برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا

پریام

پریام
در افسانه های قدیم یونان آخرین پادشاه تروا که شهر وی به دست یونانیان افتاد
پریام
فرهنگ نامهای ایرانی

پرکام

پرکام
رَحِم، عضوی کیسه مانند در شکم که جنین تا قبل از تولد در آن زندگی می کند، جای بچه در شکم زن یا حیوان ماده، زَهدان، بچّه دان، بوگان، پوگان، بوهمان، بویگان
پرکام
فرهنگ فارسی عمید

پرکام

پرکام
زهدان. بچه دان. (برهان). بوکان. (جهانگیری). بوکام. (رشیدی). و صاحب فرهنگ رشیدی گوید: بخاطر میرسد که این لفظ بوکام به بای موحده و واو باشد. - انتهی. لیکن صحیح بوکان است
لغت نامه دهخدا