جدول جو
جدول جو

معنی پوپشمن - جستجوی لغت در جدول جو

پوپشمن
(پوپَ مَ)
به لغت زند و پازند، خودی را گویند از آهن که روز جنگ بر سر گذارند. (برهان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرپشم
تصویر پرپشم
دارای پشم یا موی بسیار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پوپش
تصویر پوپش
هدهد، پرنده ای خاکی رنگ، کوچک تر از کبوتر با خال های زرد، سیاه و سفید که روی سرش دسته ای پر به شکل تاج یا شانه دارد، در خوش خبری به او مثل می زنند، شانه سرک، شانه سر، مرغ سلیمان، کوکله، بدبدک، پوپک، بوبو، بوبک، شانه به سر، پوپ، بوبه، پوپؤک، بوبویه، پوپو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پردشمن
تصویر پردشمن
کسی که دشمن بسیار دارد، جایی که دشمن بسیار باشد، پر از دشمن
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
به لغت زند و پازند روی را گویند و به عربی وجه خوانند. (برهان). هزوارش کلمه پهلوی ’رد’ به معنی روی است. (از حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا
(پُ پَ)
که پشم انبوه و بسیار بر او رسته است: گوسفندی پرپشم گوسفندی بسیار پشم
لغت نامه دهخدا
(پوپَ)
هدهد. (برهان قاطع). پوبش. شانه سر. پوپو. پوپک
لغت نامه دهخدا
(پُ دُ مَ)
بسیاردشمن. پر از خصم:
سراسر همه کوه پردشمن است
در دژ پر از نیزه و جوشن است.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(شُ مَ)
پوست حیوانی خاصه پوست بز و گوسفند که برای نبشتن وهم چاپ پیرایند و در فارسی آن را پوست آهو نامند
لغت نامه دهخدا
(رِ پَ شَ)
پسر پشن و ظاهراً مخفف پور پشنگ:
ای بهنگام سخا کردن چون پور قباد
وی بهنگام سخن گفتن چون پور پشن.
قطران.
رجوع به پور پشنگ شود
لغت نامه دهخدا
فرانسوی پوستدیس پوست آهو (سعید نفیسی) پوست حیوانی مخصوصا پوست بز و گوسفند که برای نوشتن و چاپ پیرایند پوست آهو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوپش
تصویر پوپش
هدهد شانه سر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پردشمن
تصویر پردشمن
کسی که دشمن بسیار دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارشمن
تصویر پارشمن
((رْ شُ مَ))
پوست حیوانی، مخصوصاً پوست بز و گوسفند که برای نوشتن و چاپ پیرایند، پوست آهو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پوپش
تصویر پوپش
((پِ))
پوپه. پوپک. پوپو. بوبو، هدهد، شانه به سر
فرهنگ فارسی معین
پوشاننده، آن چه و آن که چیزی را می پوشاند
فرهنگ گویش مازندرانی
بهمن آمدن
فرهنگ گویش مازندرانی