معنی پرپشم
پرپشم
دارای پشم یا موی بسیار
تصویر پرپشم
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پرپشم
پرپشم
پرپشم
که پشم انبوه و بسیار بر او رسته است: گوسفندی پرپشم گوسفندی بسیار پشم
لغت نامه دهخدا
پرپشت
پرپشت
اکسوم
فرهنگ واژه فارسی سره
پرخشم
پرخشم
غضبناک، خشمناک
فرهنگ لغت هوشیار
پرپشت
پرپشت
انبوه، موی نزدیک به هم روئیده شده
فرهنگ لغت هوشیار
پریشم
پریشم
ابریشم
فرهنگ لغت هوشیار
پرخشم
پرخشم
سخت خشمناک، غضبناک، پرتوپ وتشر
فرهنگ فارسی عمید
پرپشت
پرپشت
ویژگی گیاه یا مویی که بسیار نزدیک به هم روییده باشد، انبوه
فرهنگ فارسی عمید
پرپشت
پرپشت
انبوه، فراوان، متراکم
فرهنگ فارسی معین
پرپشت
پرپشت
Bushy
دیکشنری فارسی به انگلیسی