- پولدار
- غنی، ثروتمند
معنی پولدار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
توانگری ثروتمندی
دارنده فیل، نگهبان فیل هدایت کننده فیل (در جنگ) : همه جنگ با پیلداران کنید، بر ایشان چنان تیر باران کنیدخ (شا. لغ)
آنکه پول بسیار دارد، ثروتمند
دارای غول: راه غول دار بادیه غول دار، جهان مادی دنیا
ثروتمند، غنی، توانگر
توانگر، بااعتبار، معتبر
پرنده و هر چیز که صاحب بال باشد، دارای بال
برقرار، مقاوم
محافظ
طرفدار
دارای بو دارای رایحه با بوی، سگ شکاری بوی پرست
میدان و خیابانی که باغچه ها و چمن ها و درختان بسیار دارد و محل گردش عموم است، بلوار
شاشدان ظرفی که در آن بول کنند گمیزدان
آهنگر
نگهبان، مراقب، پاسبان
ثابت، دائم، باقی، استوار، قائم، قوی، پابرجا
کسیکه مامور پذیرایی رسولان بود (نظیر رئیس تشریفات وزارت خارجه) (غزنویان)
مباح و جایز دارنده چیزی، انتخاب کننده
معمر سالدیده پیر
کسی که زمام اسب مخدوم خود یا کسی که اسب ویرا کرایه کرده و در دست گرفته راه برد آنکه سواره یا پیاده جلو مرکوب ارباب حرکت کند پیشرو. یا جلو داران، جمع جلودار، سربازانی که پیشتر از دیگر سربازان حرکت کنند طلایه طلایع پیشقراول
نژاده: پدر مادر دار ریشه دار
فندین پیسه دار پرش
گروهبان
جمع تولد
که پرز دارد پرزه دار پرزگن پرزناک
مددکار، پشت وپناه
آنکه اعمالش موجب گرد آمدن پول بسیار باشد هنر پیشه پولساز
منسوب به پولادین ساخته از پولاد فولادی فولادین: (مجرمانرا تن پولادی فرسوده شدی گر تو اندر خور هر جرم دهی باد افراء) (فرخی)، برنگ پولاد فولادی
سپیدار
دارای پیش (جلو)، دارای ضمه (حرف)، حربه ای بسیار بزرگ مانند نیزه ای ستبر و کوتاه از آهن و فولاد که بر آن حلقه های چهارگوشه از فولاد تعبیه کنند و بدان خوک و گراز را کشند، ماما قابله
دنباله دار. یا گندم و آرد پی دار. که ریع بسیار دارد صاحب ریع. یا گوشت پی دار. دارای قوت دارای پی و عصب