دهی از دهستانهای هرسم بخش مرکزی شهرستان شاه آباد در جنوب خاوری شاه آباد و 4 هزارگزی باختر هرسم، دشت و سردسیر با 400 تن سکنه، آب آن از سراب هرسم و محصول آنجا غلات و حبوبات و چغندرقندو توتون و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری، راه آن مالرو است و تابستان از طریق چشمه سنگی و پلنگ گرد اتومبیل میتوان برد، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی از دهستانهای هرسم بخش مرکزی شهرستان شاه آباد در جنوب خاوری شاه آباد و 4 هزارگزی باختر هرسم، دشت و سردسیر با 400 تن سکنه، آب آن از سراب هرسم و محصول آنجا غلات و حبوبات و چغندرقندو توتون و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری، راه آن مالرو است و تابستان از طریق چشمه سنگی و پلنگ گرد اتومبیل میتوان برد، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی است از دهستان ویسه بخش مریوان شهرستان سنندج در 15هزارگزی باختر دژ شاهپور و 3هزارگزی مرز ایران و عراق با 100 تن سکنه، آب آن از چشمه و قنات و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان ویسه بخش مریوان شهرستان سنندج در 15هزارگزی باختر دژ شاهپور و 3هزارگزی مرز ایران و عراق با 100 تن سکنه، آب آن از چشمه و قنات و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
منسوب و متعلق به دولاب، (ناظم الاطباء)، دوار، گردان، گرد گرد، - چنبر دولابی، آسمان: نگرید آبی و آن رنگ رخ آبی گشته از گردش این چنبر دولابی، منوچهری، - حرکت دولابی، چرخیدن چنانکه دولاب یعنی چرخ چاه، - سپهر دولابی، آسمان: بس بگردید و بس بخواهد گشت بر سر ما سپهر دولابی، سعدی، - فلک دولابی، چرخ دولابی، آسمان، ، دولاب باز، مرد مفرط در معامله به ادای وجه، (از آنندراج) منسوب به دولاب که از دیه های ری است، (از الانساب سمعانی)
منسوب و متعلق به دولاب، (ناظم الاطباء)، دوار، گردان، گِرد گرد، - چنبر دولابی، آسمان: نگرید آبی و آن رنگ رخ آبی گشته از گردش این چنبر دولابی، منوچهری، - حرکت دولابی، چرخیدن چنانکه دولاب یعنی چرخ چاه، - سپهر دولابی، آسمان: بس بگردید و بس بخواهد گشت بر سر ما سپهر دولابی، سعدی، - فلک دولابی، چرخ دولابی، آسمان، ، دولاب باز، مرد مفرط در معامله به ادای وجه، (از آنندراج) منسوب به دولاب که از دیه های ری است، (از الانساب سمعانی)
یکی از مالیسیاها یعنی نواحی کوهستانی اشکودره می باشد که در شمال شرقی اشکودره و در شمال غربی رود درین روبروی ناحیۀ دکاکین واقع شده و رود خانه شاله که آب نهر شوشی را اخذ می کند نیز از وسط این ناحیه جاری می شود و به گودالی می ریزد، اراضی این قطعه کوهستانی و سنگلاخ است لذا محصولات کلی ندارد، اهالی آن مرکب از لاتن و مسلمند مانند مالیسورهای دیگر در تحت ادارۀ بیرقدار خود می زیند، (قاموس الاعلام ترکی)
یکی از مالیسیاها یعنی نواحی کوهستانی اشکودره می باشد که در شمال شرقی اشکودره و در شمال غربی رود درین روبروی ناحیۀ دکاکین واقع شده و رود خانه شاله که آب نهر شوشی را اخذ می کند نیز از وسط این ناحیه جاری می شود و به گودالی می ریزد، اراضی این قطعه کوهستانی و سنگلاخ است لذا محصولات کلی ندارد، اهالی آن مرکب از لاتن و مسلمند مانند مالیسورهای دیگر در تحت ادارۀ بیرقدار خود می زیند، (قاموس الاعلام ترکی)
منسوب به پوشال. ساخته از پوشال، ضعیف ناتوان. یا دولت (مملکت) پوشالی. دولتی (مملکتی) کوچک و ضعیف که میان دو یا چند دولت قوی قرار گیرد تا تماسی میان آنها نباشد
منسوب به پوشال. ساخته از پوشال، ضعیف ناتوان. یا دولت (مملکت) پوشالی. دولتی (مملکتی) کوچک و ضعیف که میان دو یا چند دولت قوی قرار گیرد تا تماسی میان آنها نباشد
منسوب به پولادین ساخته از پولاد فولادی فولادین: (مجرمانرا تن پولادی فرسوده شدی گر تو اندر خور هر جرم دهی باد افراء) (فرخی)، برنگ پولاد فولادی. منسوب به پولاد، فولادی
منسوب به پولادین ساخته از پولاد فولادی فولادین: (مجرمانرا تن پولادی فرسوده شدی گر تو اندر خور هر جرم دهی باد افراء) (فرخی)، برنگ پولاد فولادی. منسوب به پولاد، فولادی
پرتاب شده گشاد داده شده رها شده، تیری که آنرا نیک دور توان انداخت. یا تیر پرتابی، سلاح که بسوی دشمن از انسان و حیوان پرتاب کنند چون زوبین و مطراق و جز آن، تیرانداز، جمع پرتابیان، غیر مقرب غیر معتمد مقابل استوار (معتمد)، جمع پرتابیان: (گروهی که پرتابیان ساختشان چپ انداز شد بر چپ حالت و چگونگی پرتاب
پرتاب شده گشاد داده شده رها شده، تیری که آنرا نیک دور توان انداخت. یا تیر پرتابی، سلاح که بسوی دشمن از انسان و حیوان پرتاب کنند چون زوبین و مطراق و جز آن، تیرانداز، جمع پرتابیان، غیر مقرب غیر معتمد مقابل استوار (معتمد)، جمع پرتابیان: (گروهی که پرتابیان ساختشان چپ انداز شد بر چپ حالت و چگونگی پرتاب