پرتاب شده گشاد داده شده رها شده، تیری که آنرا نیک دور توان انداخت. یا تیر پرتابی، سلاح که بسوی دشمن از انسان و حیوان پرتاب کنند چون زوبین و مطراق و جز آن، تیرانداز، جمع پرتابیان، غیر مقرب غیر معتمد مقابل استوار (معتمد)، جمع پرتابیان: (گروهی که پرتابیان ساختشان چپ انداز شد بر چپ حالت و چگونگی پرتاب
تیرِ پرتابی، پرتاب شده. گشاد داده. رها شده، تیری که آنرا نیک دور توان انداخت. (صحاح الفرس) : تا هست ز شست دور در سرعت ایام چو تیرهای پرتابی. انوری. به بال و پر مرو از ره که تیر پرتابی هوا گرفت زمانی ولی بخاک نشست. حافظ. ، سلاح که بسوی دشمن از انسان و حیوان پرتاب کنند چون زوبین و مطراق و جز آن