- پوست
جلد، غلاف، قشر، در علم زیست شناسی آنچه روی تنه و شاخۀ درخت و گیاه و میوه را می پوشاند مثلاً پوست درخت، پوست میوه
در علم زیست شناسی آنچه روی عضلات بدن انسان و جانوران را پوشانده و اعمال آن عبارت است از احساس حرارت، برودت، درد و لمس مثلاً پوست بدن،
پوست انداختن: پوست از تن به در کردن، بدل کردن پوست مثلاً پوست انداختن مار، کنایه از کار بسیار سخت انجام دادن و از خستگی به ستوه آمدن
پوزش افکندن: پوست از تن به در کردن، بدل کردن پوست، پوست انداختن
در علم زیست شناسی آنچه روی عضلات بدن انسان و جانوران را پوشانده و اعمال آن عبارت است از احساس حرارت، برودت، درد و لمس مثلاً پوست بدن،
پوست انداختن: پوست از تن به در کردن، بدل کردن پوست مثلاً پوست انداختن مار، کنایه از کار بسیار سخت انجام دادن و از خستگی به ستوه آمدن
پوزش افکندن: پوست از تن به در کردن، بدل کردن پوست، پوست انداختن
