- پوسانه
- فروتنی، چرب زبانی برای فریب دادن کسی، چاپلوسی
معنی پوسانه - جستجوی لغت در جدول جو
- پوسانه ((پُ))
- فروتنی، چاپلوسی، چرب زبانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
متملقانه، از روی فریب کاری، برای مثال اجل چون دام کرده گیر پوشیده به خاک اندر / صیاد از دور نک دانه برهنه کرده لوسانه (کسائی - لغت فرس - لوسانه)
چاپلوسی، فروتنی
غذائیکه برایزن آبستن بپزند جهت خواهش او، ویارانه
Vacuously
пусто
inhaltslos
порожньо
bezmyślnie
de forma vazia
vacuamente
vacuamente
de manière creuse
อย่างไร้สาระ
secara hampa
بطريقةٍ فارغةٍ
शून्य रूप से
בריקנות
anlamsız bir şekilde
kwa upuuzi
ফাঁপাভাবে
بے معنی طور پر
پوسنده، در حال پوسیدن
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
حشره ای زیبا که خود را به شعله می زند، حشره ای با بدن کشیده و باریک و بالهای پهن پوشیده از پولکهای رنگارنگ
اسطوره
در خور پدر مانند پدر منسوب بپدر: (در نهان سوی ما (مسعود) پیغام فرستاد (حاجب) که امروز البته روی گفت نیست... . و ما آن نصیحت پدرانه قبول کردیم) (لیهقی)، همچون پدر مانند پدر: پدرانه سخن گفت