- پوزشگر (زِگَ)
شفیع. عذرخواه. خواهشگر:
چو بشنید پرویز پوزشگران
برانگیخت از هر سویی، مهتران
بنزد پدر تا ببخشد گناه
نبرد دم و گوش اسپ سیاه.
فردوسی.
گه گرفتن بت صد هزار کودک و مرد
بدو شدندی فریادخواه و پوزشگر.
فرخی
چو بشنید پرویز پوزشگران
برانگیخت از هر سویی، مهتران
بنزد پدر تا ببخشد گناه
نبرد دم و گوش اسپ سیاه.
فردوسی.
گه گرفتن بت صد هزار کودک و مرد
بدو شدندی فریادخواه و پوزشگر.
فرخی
