جدول جو
جدول جو

معنی پهولجار - جستجوی لغت در جدول جو

پهولجار
قصبۀ مرکزی حکومتی نیمه مستقل در اواسط هندوستان در ایالت چاتیکر، این حکومت 250 پارچه قریه و 65880 تن سکنه دارد، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پهلودار
تصویر پهلودار
صاحب مال، دارای مال و مکنت که به کسان و نزدیکان خود سود برساند و دیگران از پهلوی او سود و بهره ببرند
فرهنگ فارسی عمید
(اَ رَ)
دارندۀ پهلو، چرب پهلو، که بکسان و نزدیکان و چاکران خود نعمت و مال رساند. که نوکران او از او بسیار منتفعشوند. منفعت رسان. (برهان). سودرسان. نافع. کریم و جوانمرد. (آنندراج) : آقائی پهلودار، که نفع او بچاکران و نزدیکان برسد. که بزیردستان خود فوائد بسیار رساند. که چاکران بسبب کمکهای وی غنی شوند:
روزگاریست ز ابنای زمان غیر سخن
هیچکس را نشنیدم که بود پهلودار.
ظهوری.
و این شعر برای معنی ذیل نیز شاهد تواند بود.
- سخن پهلودار، گوشه دار. که گزندگی و دشنامی در ضمن داشته باشد. (برهان). سخن که زیاده از یک محمل داشته باشد و میان دو کس نفاق اندازد. (آنندراج). کلامی متضمن معنایی تند و گزنده:
گر گشایی در چمن بندقبا گاه خرام
بشنوی از لاله و گل حرف پهلودار سرد.
اسیر.
- عیش پهلودار، ثابت و پایدار. (آنندراج) :
غم بسی را کرده صاحب دستگاه
پشت کس بر عیش پهلودار نیست.
ظهوری
لغت نامه دهخدا
نام قصبۀ مرکز قضائی در ایالت اﷲآباد هندوستان، واقع در 18 هزارگزی شمال اﷲآباد و ساحل رود گنگ. دارای 8025 تن سکنه. (قاموس الاعلام ترکی)
نام قصبه ای است در هندوستان. در 32 هزارگزی شمال غربی بنارس و یکی از ایستگاههای خط آهن میان اوده و رحیلقند. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(پَ)
مانند پهلو. چون پهلو از دلیری و شجاعت. کلمه در شاهنامه آمده و ممکن است مصحف پیلوار باشد. رجوع به پیلوار شود
لغت نامه دهخدا
(اَ جا)
که پول دارد، غنی، توانگر، ثروتمند
لغت نامه دهخدا
پناه جای، (ناظم الاطباء)، جای پناه و امن، (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پولدار
تصویر پولدار
غنی، ثروتمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پهلودار
تصویر پهلودار
صاحب مال، دارای مکنت
فرهنگ فارسی معین
توانگر، دولتمند، غنی، متمول، خرپول
متضاد: بی پول، فقیر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
صدا، فریاد، صدا زدن گالشان از مسافت دور، از توابع کلیجان رستاق ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
گلی، گلدار
دیکشنری اردو به فارسی