جدول جو
جدول جو

معنی پهلوگذار - جستجوی لغت در جدول جو

پهلوگذار(اَ کَ)
که از پهلو بگذرد. که از پهلو تواند گذشت:
زدندش یکی تیغ پهلو گذار
که از خون زمین گشت چون لاله زار.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پهلوگاه
تصویر پهلوگاه
پهلو، کنار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پهلودار
تصویر پهلودار
صاحب مال، دارای مال و مکنت که به کسان و نزدیکان خود سود برساند و دیگران از پهلوی او سود و بهره ببرند
فرهنگ فارسی عمید
(اَ رَ)
دارندۀ پهلو، چرب پهلو، که بکسان و نزدیکان و چاکران خود نعمت و مال رساند. که نوکران او از او بسیار منتفعشوند. منفعت رسان. (برهان). سودرسان. نافع. کریم و جوانمرد. (آنندراج) : آقائی پهلودار، که نفع او بچاکران و نزدیکان برسد. که بزیردستان خود فوائد بسیار رساند. که چاکران بسبب کمکهای وی غنی شوند:
روزگاریست ز ابنای زمان غیر سخن
هیچکس را نشنیدم که بود پهلودار.
ظهوری.
و این شعر برای معنی ذیل نیز شاهد تواند بود.
- سخن پهلودار، گوشه دار. که گزندگی و دشنامی در ضمن داشته باشد. (برهان). سخن که زیاده از یک محمل داشته باشد و میان دو کس نفاق اندازد. (آنندراج). کلامی متضمن معنایی تند و گزنده:
گر گشایی در چمن بندقبا گاه خرام
بشنوی از لاله و گل حرف پهلودار سرد.
اسیر.
- عیش پهلودار، ثابت و پایدار. (آنندراج) :
غم بسی را کرده صاحب دستگاه
پشت کس بر عیش پهلودار نیست.
ظهوری
لغت نامه دهخدا
(پَ)
مانند پهلو. چون پهلو از دلیری و شجاعت. کلمه در شاهنامه آمده و ممکن است مصحف پیلوار باشد. رجوع به پیلوار شود
لغت نامه دهخدا
آنچه از پهلو عبور کند آنچه داخل پهلو شود: زدندش یکی تیغ پهلو گذار که از خون زمین گشت چون لاله زار. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پهلو دار
تصویر پهلو دار
دارای مال ومکنت که بانسان و نزدیکان خود سود برساند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پهلوگاه
تصویر پهلوگاه
پهلو، جنب، کنار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پهلودار
تصویر پهلودار
صاحب مال، دارای مکنت
فرهنگ فارسی معین