- پنداشتگی
- حالت و چگونگی پنداشته
معنی پنداشتگی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فراغت
پری، پرشدگی
Accruement, Accumulation
накопление
Ansammlung
накопичення
akumulacja
acumulação
accumulazione
acumulación
accumulation
accumulatie
การสะสม
akumulasi
ركم , مجمّعٌ
mkusanyiko
সঞ্চয়
انباشتگی
فرض کردن، خیال کردن
تصور کرده خیال کرده، موهوم
گمان بردن تصور کردن ظن بردن توهم کردن زعم حسبان، تصور باطل نمودن حدس باطل زدن گمان نادرست کردن، شمردن بحساب آوردن فرض کردن انگاشتن گرفتن تقدیر، عجب و تکبر نمودن
آنچه به خیال، گمان و وهم آمده، پنداریده، تصور شده
گمان بردن، خیال کردن، تصور کردن
اندیشه کردن
فرض کردن
اندیشه کردن
فرض کردن
((پِ تَ))
فرهنگ فارسی معین
گمان بردن، تصور کردن، سوءظن داشتن، تکبر نمودن، به حساب آوردن، شمردن، گمان نادرست کردن، تصور باطل نمودن، پنداریدن
считать