معنی پنداشتن - فرهنگ فارسی عمید
معنی پنداشتن
- پنداشتن
- گمان بردن، خیال کردن، تصور کردن
اندیشه کردن
فرض کردن
تصویر پنداشتن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پنداشتن
پنداشتن
- پنداشتن
- گمان بردن تصور کردن ظن بردن توهم کردن زعم حسبان، تصور باطل نمودن حدس باطل زدن گمان نادرست کردن، شمردن بحساب آوردن فرض کردن انگاشتن گرفتن تقدیر، عجب و تکبر نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
پنداشتن
- پنداشتن
- گمان بردن، تصور کردن، سوءظن داشتن، تکبر نمودن، به حساب آوردن، شمردن، گمان نادرست کردن، تصور باطل نمودن، پنداریدن
فرهنگ فارسی معین