جدول جو
جدول جو

معنی پناور - جستجوی لغت در جدول جو

پناور
(پَ وَ)
صاحب فرهنگ شعوری گوید بمعنی کورک است که در عربی آن را دمل گویند و آنندراج این کلمه را با آن معنی از شعوری نقل کرده است و به شعوری اعتمادی نیست
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تناور
تصویر تناور
تنومند، فربه، قوی جثه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پراور
تصویر پراور
پرنده، دارای پر، تیزپر، تیزرو، برای مثال گهی با چراگر چراگر شدی / گهی با پراور پراور شدی (خواجو- مجمع الفرس - پراور)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پهناور
تصویر پهناور
پرپهنا، بسیار پهن، عریض، وسیع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بناور
تصویر بناور
هر چیز ریشه دار، بیخ دار، گود، ژرف، دمل بزرگ و سخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شناور
تصویر شناور
ویژگی آنکه روی آب شنا می کند، ویژگی چیزی که روی آب حرکت می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تناور
تصویر تناور
قوی جثه تنومند و فربه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پراور
تصویر پراور
دارای پر پرنده تیزپر، تیز رو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پهناور
تصویر پهناور
بسیار عریض، پهنادار، با فضا، وسیع، پر پهنا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شناور
تصویر شناور
چیزی که روی آب حرکت می کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بناور
تصویر بناور
ریشه دار، گود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شناور
تصویر شناور
((ش وَ))
چیزی که روی آب حرکت کند، چالاک، بی باک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تناور
تصویر تناور
((تَ وَ))
تنومند، فربه، قوی جثه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پهناور
تصویر پهناور
((پَ وَ))
فراخ، وسیع، بسیار عریض
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بناور
تصویر بناور
((بُ وَ))
هر چیز ریشه دار، عمیق، گود، دمل بزرگ و سخت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شناور
تصویر شناور
Buoyant, Floating
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شناور
تصویر شناور
flottant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شناور
تصویر شناور
तैरने योग्य , तैरता हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شناور
تصویر شناور
ลอยตัว , ลอย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شناور
تصویر شناور
inayoweza kujaa, kuelea
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شناور
تصویر شناور
yüzen, yüzer
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از شناور
تصویر شناور
浮かぶ , 浮かんでいる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شناور
تصویر شناور
צף , צף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شناور
تصویر شناور
뜨는 , 떠 있는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شناور
تصویر شناور
mengapung, terapung
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شناور
تصویر شناور
schwimmfähig, schwebend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شناور
تصویر شناور
drijvend, zwevend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شناور
تصویر شناور
flotante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شناور
تصویر شناور
galleggiante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شناور
تصویر شناور
flutuante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شناور
تصویر شناور
漂浮的 , 浮动的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شناور
تصویر شناور
pływający, unoszący się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شناور
تصویر شناور
плавучий , плаваючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شناور
تصویر شناور
плавучий , плавающий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شناور
تصویر شناور
ভাসমান , ভাসমান
دیکشنری فارسی به بنگالی