جدول جو
جدول جو

معنی پمپ - جستجوی لغت در جدول جو

پمپ
آلت یا دستگاهی برای رسانیدن مایع یا هوای پرفشار به داخل چیزی یا خارج ساختن مایع و هوا از داخل آن، تلمبه
فرهنگ فارسی عمید
پمپ
فرانسوی باد کش تلمبه یا پمپ بنزین. محلی که بصاحبان وسایل نقلیه و مانند آن بنزین فروشند
فرهنگ لغت هوشیار
پمپ
((پُ))
دستگاهی برای جابه جا کردن مایعات، تلمبه
تصویری از پمپ
تصویر پمپ
فرهنگ فارسی معین
پمپ
مکنده، تلمبه
تصویری از پمپ
تصویر پمپ
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاپ
تصویر پاپ
در آیین مسیحیت، رئیس روحانی پیروان مذهب کاتولیک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیپ
تصویر پیپ
چپق کوچک دسته کوتاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پوپ
تصویر پوپ
تاجی از پر که بر سر بعضی پرندگان می روید، کاکل پرنده
هدهد، پرنده ای خاکی رنگ، کوچک تر از کبوتر با خال های زرد، سیاه و سفید که روی سرش دسته ای پر به شکل تاج یا شانه دارد، در خوش خبری به او مثل می زنند، شانه سر، بدبدک، شانه به سر، بوبویه، بوبه، پوپو، پوپؤک، شانه سرک، پوپک، مرغ سلیمان، پوپش، بوبو، کوکله، بوبک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کمپ
تصویر کمپ
اردوگاه، محل تشکیل اردو، محل نگه داری آوارگان و اسرای جنگی
فرهنگ فارسی عمید
(پُپْ)
یکی از مشاهیر شعرای انگلیس. مولد وی لندن بسال 1688 و وفات 1744م. او در سن دوازده سالگی بشعر گفتن آغاز و شهرت عظیمی بدست کرد و از آثار قلمی خود کسب ثروت و سرمایۀ بزرگ گرد آورد و منظومه های غرّای بسیار سرود، هزلیاتی چند نیز دارد. وی ایلیاد هومر را نظماً به انگلیسی ترجمه کرده است
لغت نامه دهخدا
خلیفۀ دین عیسی علیه السلام، عنوان رئیس و پیشوای مذهب کاتولیک، از اصل یونانی پاپاس بمعنی پدر، پس از عیسی یکی از حواریون بنام پطرس مردم را بدین مسیح دعوت کرد و چون او درگذشت جانشینان وی که یکی پس از دیگری ادای این وظیفه بر عهده داشتند به ریاست کلیسای رم منصوب میشدند و عنوان پاپی را حائز میگشتند، تا سال 726 میلادی مطابق با سال 108 هجری قمری پاپ جز در امور دینی دخالت نمیکرد لیکن از آن پس اندک اندک به امور سیاسی نیز بپرداخت و کار بجائی کشید که دیرگاهی بعزل و نصب فرمانروایان اروپای غربی برمیخاست و حتی جنگهای صلیبی که میان مسلمین و عیسویان روی داد و 200 سال بکشید بتحریض و اغراء پاپ آغاز شد، مقرّ پاپ تا سال 1309 میلادی / 9-708 ه، ق، شهر رم بود ولی در این سال پاپ کلمان پنجم کرسی ریاست روحانی را به فرانسه انتقال داد و در شهر آوینیون بنشست، پاپ (گرگوار) یازدهم در سال 1377 میلادی (779 هجری قمری) به دعوت مردم رم بدانجا بازگشت و چون گرگوار فرمان یافت مردم شهر آوینیون به انتخاب پاپ برخاستند و ازین طریق میان پاپهای این دو شهر تا هفتادویک سال مناقشه ای عظیم درگرفت، در قرن شانزدهم که لوتر و کالون قیام کردند و زبان به انتقاد پاپ و دیگر رؤسای روحانی گشودند پیروان مسیح به دو دستۀ کاتولیک و پرتستان منقسم شدند و از آن پس نفوذ پاپ رو به نقصان نهاد و چون از سال 1780 م، 1194/ هجری قمری شهر رم پایتخت دولت ایتالیا شد ریاست دنیوی پاپ بنهایت رسید، از قرن شانزدهم به بعد پاپ از میان کاردینالها انتخاب میشود
لغت نامه دهخدا
چپق خرد ظریف، سبیل در تداول عامه
لغت نامه دهخدا
مرکز دهستان لاشار بخش بمپور شهرستان ایرانشهر، واقع در 67 هزارگزی جنوب بمپور، کنار شوسۀ بمپور به چاه بهار، کوهستانی، گرمسیر، مالاریائی دارای 500 تن سکنه، آب آن از قنات، محصول آنجا غلات و خرما و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری، راه آن شوسه است و دارای پاسگاه ژاندارمری، دبستان، تلفن و تلگراف میباشد، ساکنین از طایفۀ میرلاشاری هستند، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(پِمْ مِ)
نوعی خرما در جیرفت
لغت نامه دهخدا
(دَ)
آواز چیزی را گویند که از بلندی به زیر افتد. (لغت محلی شوشتر)
لغت نامه دهخدا
(پَ پُ)
کرسی بخشی در ایالت کت دو نور از شهرستان سن بریو با 2671 تن سکنه. بندری است بر کنار دریای مانش دارای راه آهن و تشکیلات برای صید ماهی مرو
لغت نامه دهخدا
تصویری از پیپ
تصویر پیپ
چپق کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پمج
تصویر پمج
گونه ای خرما در جیرفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلمپ
تصویر پلمپ
مهر سربی
فرهنگ لغت هوشیار
محلی که به صاحبان اتومبیل و وسائط نقلیه موتوری بوسیله تلمبه بنزین دهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوپ
تصویر پوپ
تاجی که اپر که بر سر بعضی از طیور دیده میشود کاکل مرغ، پوپش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاپ
تصویر پاپ
رئیس روحانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمپ
تصویر کمپ
اردوگاه، خیمه گاه
فرهنگ لغت هوشیار
((کَ))
اقامتگاهی ارزان قیمت که با استفاده از چادر یا کاروانک در آن اقامت می کنند، اردوگاه، اردو (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیپ
تصویر پیپ
چپق کوچک دسته کوتاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پوپ
تصویر پوپ
((پُ))
تاج و کاکل پرندگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاپ
تصویر پاپ
پیشوای مذهب کاتولیک
فرهنگ فارسی معین
((پُ))
بیرون کشیدن سیالات از جایی و داخل کردن آن به جای دیگر به کمک تلمبه یا پمپ، تلمبه زنی، پمپ زنی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پمپاژ شده
تصویر پمپاژ شده
Pumped
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پمپ کردن
تصویر پمپ کردن
Pump
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پوشیده، متضاد عریان و لخت، پوشاک نو، پوسیده
فرهنگ گویش مازندرانی
اهدای لباس به شخص فقیر
فرهنگ گویش مازندرانی
پنبه
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از پمپاژ شده
تصویر پمپاژ شده
накачанный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پمپ کردن
تصویر پمپ کردن
качать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پمپاژ شده
تصویر پمپاژ شده
gepumpt
دیکشنری فارسی به آلمانی