- پشه
- نوعی از حشرات که نیش آن ناقل بعضی از بیماری ها است
معنی پشه - جستجوی لغت در جدول جو
- پشه
- حشره ای ریز و بال دار از خانوادۀ مگس که نیشی خرطوم مانند دارد و بدن انسان را نیش می زند، سارخک، سارشک
پشۀ مالاریا: در علم زیست شناسی پشۀ ناقل بیماری مالاریا که بیشتر در کناره های آب های راکد و باتلاق ها یافت می شود، آنوفل
- پشه ((پَ ش ِ یا شِّ))
- حشره ای از راسته دو بالان جزو رده بندپاییان که دارای اقسام و گونه های متعدد است، آنوفل، مالاریا، خاکی و مانند آن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حشره کوچک و سیاه رنگی است بی بال که دارای قطعات دهانی خرد کننده می باشد و جزو راسته نیم بالان است و بر اثر زندگی انگلی بالها را از دست داده است. این حشره به قسمتهای مختلف نباتات خصوصا دانه غلات حمله میکند و مواد غذایی آنها را از بین می برد شپشه سبوسه، حشره کوچکی شبیه به شپش معمولی و ولی قدری از آن کوچکتر و بیشتر به موهای ناحیه زهار و شرمگاه و زیر بغل حمله میکند و پاهایش دارای غلابهای قوی است که به بدن می چسبد و جدا کردنش مشکل است و در موقعی که عده آن در بدن زیاد شود بموهای ابرو و ریش و سینه و سر نیز سرایت می کند شپشه. یا شپشک مرغ. گونه ای شپشک که در زیر پر مرغهای خانگی کبوتر و دیگر پرندگان میزید و به بدن آنها چسبیده از خون آن ها تغذیه می کند. تخمهای این شپشک در انتهای پرهای پرندگان به صورت نواری چسبیده است. شپشک مرغ هیچ وقت بصورت آزاد در مرغداری و لانه پرندگان دیده نمی شود بلکه انتقال آنها از مرغی به مرغ دیگر مستقیم است کنه مرغی
حشرۀ ریز به شکل ذره های قهوه ای رنگ که در شاخه ها و ساقه های درختان وگیاه ها به وجود می آید و از آفت های گیاهی است، حشره ای که در برنج و گندم و آرد تولید می شود
اکالیپتوس
صورت و سیاهه جهیز و اسباب زن که بخانه شوهر برند و بامضای داماد رسانند
پرپشه
ریش بلخی پشه خورد
پشه خاکی پشه ریزه
پشه دار پشه خانه نارون
شراره آتش
پشه خاکی
پشه بند
نارون پشه خانه پشه غال
ریشی و جراحتی باشد که بیشتر در ملک بلخ بهم رسد و دیر خوب شود و گمان مردم آنست که از گزیدن پشه بهم میرسد قرحه بلخی
پشه بند، پشه دار نارون پشه غال
نوعی بادزن که از موی سازند و بر سر چوب زنند برای راندن مگس، رشته هایی از طناب و چرم و مانند آن که بر صورت خر و اسب آویزند تا مگس را از چشم و صورت حیوان براند
منسوب به پشه بند: پارچه پشه بندی (پارچه ای که مخصوص درست کردن پشه بند است)
چادری که از تور ریز یا خیلی نازک مانند اطاقک میدوزند
پشۀ ناقل بیماری مالاریا که بیشتر در کناره های آب های راکد و باتلاق ها یافت می شود، آنوفل
جایی که پشۀ بسیار جمع شود، پشه دار، سارخکدار، سارشکدار، پشه خانه، درختی که پشۀ بسیار داشته باشد، درختی از نوع نارون که پشۀ بسیار به خود جذب می کند
جایی که پشه زیاد دارد، درختی از نوع نارون که پشه بسیار به خود جذب می کند
((~. بَ))
فرهنگ فارسی معین
وسیله ای از پارچه توری که برای جلوگیری از آزار پشه آن را با بندها یا میله هایی بر روی بستر نصب کنند
چادری که از تور ریز یا پارچۀ بسیار نازک به شکل اتاقک می دوزند و روی زمین یا روی تختخواب برپا می کنند و درون آن می خوابند
پشه دار، پرپشه
اشق
پد غرب وزک ترنگوت
آتشگیر
حرفه، شغل
فولدر