جدول جو
جدول جو

معنی پسراندر - جستجوی لغت در جدول جو

پسراندر
ناپسری، پسر همسر شخص از همسر دیگر
تصویری از پسراندر
تصویر پسراندر
فرهنگ فارسی عمید
پسراندر
((~. اَ دَ))
پسندر، ناپسری، پسری که از شوهر پیشین زن باشد یا پسری که از زن پیشین مرد باشد
تصویری از پسراندر
تصویر پسراندر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پدراندر
تصویر پدراندر
پدر اندر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پسر اندر
تصویر پسر اندر
پسر زن از شوی دیگر پسر پدر از زن دیگر ناپسری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پدراندر
تصویر پدراندر
شوهر مادر، ناپدری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پد اندر
تصویر پد اندر
ناپدری، شوهر مادر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پستاندار
تصویر پستاندار
جانوری که صاحب پستان باشد و بچه خود را شیر دهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس راندن
تصویر پس راندن
بعقب راندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پستاندار
تصویر پستاندار
هر جاندار که بچه بزاید، بچۀ خود را شیر بدهد، خونگرم و دارای ستون فقرات باشد. مادۀ آن ها در پستان ها غده هایی دارند که شیر از آن ها می تراود
فرهنگ فارسی عمید
منجمد کردن فسردن کنانیدن: و باشد که اندر چیزی هم زمینی بود و هم تری پس زمینی ورا گرمی پیش آرد و آنگاه تری ورا بفسراند
فرهنگ لغت هوشیار
((پِ))
رده ای از جانوران مهره دار خون گرم اغلب دارای بدن پوشیده از پشم یا مو به ویژه دارای غده های پستانی در ماده ها و معمولاً بچه زا، جمع پستانداران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فسراندن
تصویر فسراندن
((فُ یا فِ سُ دَ))
منجمد کردن، فسرده کردن، فسرانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پستاندار
تصویر پستاندار
Mammal
دیکشنری فارسی به انگلیسی
млекопитающее
دیکشنری فارسی به روسی
สัตว์เลี้ยงลูกด้วยนม
دیکشنری فارسی به تایلندی
स्तनधारी
دیکشنری فارسی به هندی
স্তন্যপায়ী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از پداندر
تصویر پداندر
شوی مادر ناپدری پدراندر. پدپود آتش گیرنده حراقه پد پده
فرهنگ لغت هوشیار