- پریچهره (دخترانه)
- آنکه چهره ای زیبا چون پری دارد، زیبا رو
معنی پریچهره - جستجوی لغت در جدول جو
- پریچهره
- که چهره ای چون پری دارد پری سیما پری روی خوبروی زیبا جمیل پریچهر، جمع پریچهرگان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پریروی، آنکه چهره و سیمای زیبا و پری دارد
مدبر، محیل حیله گر
پر نصیب پر بهره. پر بهر کردن پر نصیب کردن پر بهره کردن بهره مند کردن
گلوله ای از پر و جز آن که مرغان شکاری از معده بر میاورند و آنرا بترکی اوخشی گویند
کسی که چهره ای مانند چهرۀ پری دارد، پری رخسار، پری روی، خوشگل، زیباروی، برای مثال خوشا عاشقی خاصه وقت جوانی / خوشا با پری چهرگان زندگانی (فرخی - ۳۹۲)
زردرو، کسی که چهره اش زرد رنگ باشد، کنایه از پژمرده، افسرده
پرحیله، پرمکر، حیله گر
پوست و پوشال خرما که بدان ریسمان بافند لیف خرما پیشن پیشند آژوغ آزغ آزوغ