معنی پری چهر - فرهنگ فارسی معین
معنی پری چهر
پری چهر((پَ. چِ))
پری چهره، آن که چهره اش به زیبایی چهره پریان است، زیبا، خوب روی، خوش صورت
تصویر پری چهر
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پری چهر
پری چهر
پری چهر
کسی که چهره ای مانند چهرۀ پری دارد، پری رخسار، پری روی، خوشگل، زیباروی، برای مِثال خوشا عاشقی خاصه وقت جوانی / خوشا با پری چهرگان زندگانی (فرخی - ۳۹۲)
فرهنگ فارسی عمید
پریچهر
پریچهر
که چهره و سیمای پری دارد. پریچهره. پریروی: پریچهر هرچ اوفتادش بدست همه در سر و مغز خواجه شکست. (بوستان)
لغت نامه دهخدا
پای زهر
پای زهر
فادزهر پازهر تریاق تریاک بادزهر نوشدارو. یا پادزهر معدنی. سنگی است معدنی که برای دفع سم بکار رود. یا پادزهر حیوانی. سنگی است که در شکنبه بز کوهی پیدا شود گاو زهره گاوسنگ
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.