جدول جو
جدول جو

معنی پریون - جستجوی لغت در جدول جو

پریون
مرضی است با خارش گر جرب قوباء
تصویری از پریون
تصویر پریون
فرهنگ لغت هوشیار
پریون
بیماری خارش پوست بدن، جرب، گری
تصویری از پریون
تصویر پریون
فرهنگ فارسی عمید
پریون
((پَ))
گر، جرب
تصویری از پریون
تصویر پریون
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پریوش
تصویر پریوش
(دخترانه)
پری روی، فرشته روی، زیبا چون پری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پریان
تصویر پریان
(دخترانه)
پری ها
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پروین
تصویر پروین
(دخترانه)
ثریا، نام یک صورت فلکی، ستارگان کوچک نزدیک به هم، دسته ای از شش ستاره درخشان در صورت فلکی ثور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرنون
تصویر پرنون
(دخترانه)
پرنیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرمون
تصویر پرمون
(دخترانه)
زینت و آرایش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرگون
تصویر پرگون
(دخترانه)
لطیف چون پر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرسون
تصویر پرسون
(دخترانه)
برهون هاله، خرمن ماه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زریون
تصویر زریون
(پسرانه)
زرگون، به رنگ زر، طلایی، سبز و خرم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اریون
تصویر اریون
ورمم غده بناگوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرهون
تصویر پرهون
دایره، اکلیله
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زریون
تصویر زریون
برنگ زر طلایی زرد فام
فرهنگ لغت هوشیار
قسمت مرکزی اتم که با نوترون تشکیل هسته را می دهد مثلا اتم ئیدرژن معمولی شامل یک هسته است که تنها از یک پرتون تشکیل یافته است. وزن آن در حدود 1846، 1845 وزن اتم ئیدرژن را تشکیل میدهد و چون بیشتر وزن اتم ئیدرژن مربوط باین قسمت است می توانیم بگوییم که یک پرتون در حدود یک واحد اتمی وزن دارد با وجود اینکه پرتون این قدر سنگین تر از الکترون (باندازه 1846، 1 وزن سبکترین اتمهای ئیدرژن معمولی) میباشد حجم آن فقط 5، 2 حجم الکترون را دارد. پرتون مقدار بسیار کمی الکتریسیته مثبت دارد که از حیث مقدار با الکتریسیته الکترونها برابر است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریزن
تصویر پریزن
پرویزن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریان
تصویر پریان
جمع پری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرهون
تصویر پرهون
کمربند، طوق
فرهنگ لغت هوشیار
چند ستاره که در آسمان در یکجا جمع شده و بشکل یک ستاره دیده میشود گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریوه
تصویر پریوه
فرانسو خودی، خودمانی، رام دستاموز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریوش
تصویر پریوش
درنگ و تنبلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریود
تصویر پریود
فرانسوی دوره دورک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریشن
تصویر پریشن
پریشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریدن
تصویر پریدن
پر شدن، انباشته شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرخون
تصویر پرخون
بسیار خون آلود، خون بار، خونین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پریوش
تصویر پریوش
مانند پری، پری وار، پری روی، پری پیکر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بریون
تصویر بریون
هر نوع بیماری پوستی همراه با بثورات، قوبا، گریون، گوارون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گریون
تصویر گریون
هر نوع بیماری پوستی همراه با بثورات، قوبا، بریون، گر، گوارون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرنون
تصویر پرنون
پرنیان، نوعی پارچۀ ابریشمی منقش، دیبای منقش، حریر نازک، برنو، پرنو، برنون، برای مثال نپرد بلبل اندر باغ جز بر بسّد و مینا / نپوید آهو اندر دشت جز بر قالی پرنون (قطران - ۳۳۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پریشن
تصویر پریشن
پریشان، پراکنده، افشانده، آشفته، درهم برهم، شوریده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زریون
تصویر زریون
زرگون مانند زر، به رنگ زر، طلایی، زرّین فام، زرغون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پریدن
تصویر پریدن
پرواز کردن، بال و پر زدن پرندگان در هوا، جهیدن، جستن از جا به طور ناگهانی، بخار شدن و به هوا رفتن جسم فرّار از قبیل الکل، بنزین و آمونیاک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرهون
تصویر پرهون
هر چیز دایره مانند، هاله، خرمن ماه، طوق، گردن بند، کمربند، دایره ای که با پرگار کشیده شود، برای مثال ای شده غافل ز علم و حجت و برهان / جهل کشیده به گرد جان تو پرهون (ناصرخسرو - ۴۹۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پریزن
تصویر پریزن
الک، وسیله ای گرد و دیواره دار با سطح سوراخ سوراخ معمولاً ریز که برای جدا کردن ناخالصی، گردها یا اجزای ریز و درشت حبوبات، آرد و امثال آن به کار می رود، غربال، گربال، تنک بیز، غربیل، موبیز، چاولی، تنگ بیز، پرویز، منخل، غرویزن، پریز، آردبیز، پرویزن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کریون
تصویر کریون
گل گندم، گیاهی با ساقه های بلند، شاخه های بسیار، برگ های باریک، گل های سرمه ای رنگ و ریشۀ دراز، ستبر و سرخ رنگ که بیشتر در جاهای آفتابی، کوه ها، تل ها و کشتزارهای گندم می روید و میوۀ آن دارای اثر مسهلی است، قنطوریون
فرهنگ فارسی عمید