جدول جو
جدول جو

معنی پریود - جستجوی لغت در جدول جو

پریود
در علم زیست شناسی جریان خون از رحم در زن غیر حامله و برخی پستانداران ماده که هر ۲۸ روز یک بار به مدت ۵ تا ۷ روز طول می کشد، رگل، خون ریزی ماهانه، حیض، خون ریزی ماهیانه، عادت، عادت ماهانه، دشتانی، عادت ماهیانه، عذر، قاعدگی
تصویری از پریود
تصویر پریود
فرهنگ فارسی عمید
پریود
فرانسوی دوره دورک
تصویری از پریود
تصویر پریود
فرهنگ لغت هوشیار
پریود((پِ یُ))
قاعدگی، مدت زمان یک نوسان یا چرخه کامل، دوره، دوره تناوب (واژه فرهنگستان)
تصویری از پریود
تصویر پریود
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پریوش
تصویر پریوش
(دخترانه)
پری روی، فرشته روی، زیبا چون پری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پریون
تصویر پریون
بیماری خارش پوست بدن، جرب، گری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پریوش
تصویر پریوش
مانند پری، پری وار، پری روی، پری پیکر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرهود
تصویر پرهود
برهود، چیزی که نزدیک به سوختن رسیده و حرارت آتش، رنگ آن را تغییر داده باشد، نیم سوخته
فرهنگ فارسی عمید
(رُ)
جمع واژۀ رید. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). جمع واژۀ رید به معنی کرانۀ بلند بیرون جسته از کوه. (آنندراج). رجوع به رید شود
لغت نامه دهخدا
(پَ)
علتی باشد با خارش که آنرا ’گر’ گویند و بعربی جرب خوانند. (برهان قاطع). خارش. قوباء. (زمخشری). پریون: پارسی قوباپریون باشد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). سوم آفتهائی است که اندر پوست پدید آید. از آن خراشیده شود. چون پریون که بتازی قوبا گویند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). چون گر و خارش و پریون و آبله. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). صاحب فرهنگ شعوری گوید پریون بیماری باشد که در زیر ناخن پیدا آید و بترکی آنرا قورل غارن گویند و در بعض نسخ به آن معنی تمرکو داده اند. رجوع به پریوت شود
لغت نامه دهخدا
(ری وَ)
گیاهی که چرندگان را مستی آورد. (شرفنامۀ منیری) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(پُ)
پر از دخان. تعجج، پردود شدن خانه. (تاج المصادر بیهقی) ، (تنباکو، قلیان...) که دود بسیار از آن برآید، پردرد. اندوهگین:
روانش ز اندیشه پردود بود
که زروان بداندیش مهبود بود.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(پَ)
صاحب فرهنگ شعوری بنقل از لغت نعمت الله گوید: بیماری ای است که در زیر ناخن پیدا آید و بترکی آنرا قورل غان گویند یعنی داخس. و ظاهراً این کلمه مصحف پریون است و پریون نیز بمعنی قوباء است نه بیماری ناخن
لغت نامه دهخدا
(پْریُ / پِ یُ)
متیو. شاعر و مرد سیاسی انگلیسی متولد در ویمبورن بسال 1664 میلادی شعر وی دلپسند و ظریف است و بسال 1721 درگذشته است
لغت نامه دهخدا
(پُرْ یُرْدْ)
پریورت. رجوع به پریورت شود
لغت نامه دهخدا
(پَ وَ)
مانند پری. پری وار. چون پری:
گاه به الحان ثناسرای تو باشم
گاه غزل گوی بر بتان پریوش.
سوزنی.
عاشق و رندم و میخواره به آواز بلند
وین همه منصب از آن حور پریوش دارم.
حافظ.
دانم که بگذرد ز سرجرم من که او
گرچه پریوش است ولیکن فرشته خوست.
حافظ
لغت نامه دهخدا
تصویری از پریوش
تصویر پریوش
درنگ و تنبلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریون
تصویر پریون
مرضی است با خارش گر جرب قوباء
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریوه
تصویر پریوه
فرانسو خودی، خودمانی، رام دستاموز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریدو
تصویر پریدو
لاتینی ک زبر جد (جواهرات سلطنتی ایران) از گوهرهای گرانبها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تریود
تصویر تریود
فرانسوی سه راه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریوش
تصویر پریوش
((پَ وَ))
پری وار، پری فش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پریون
تصویر پریون
((پَ))
گر، جرب
فرهنگ فارسی معین
پرمنفعت، سودآور، سودمند، مفید، نافع
متضاد: زیان بخش
فرهنگ واژه مترادف متضاد
روستایی از دهستان توابع نور
فرهنگ گویش مازندرانی