پیر پل. نقاش فرانسوی متولد در کلونی. پس از اکمال دروس خود در دیژن بسال 1870 میلادی به پاریس شد و بعد سفری به ایتالیا کرد و از سال 1789 در پاریس اقامت گزید و به افکار انقلابی گرائید. در ایام انقلاب زندگانی دشوارپرکشاکشی داشت و معاش خود را از نقاشی و رسم و تصویرسازی بدست میکرد و تنگدستی او تا عصر امپراطوری ناپلئون دوام یافت و مردم چنانکه می بایست به مقام بلند وی در هنر پی نبردند در این عصر جمعی متفنن به جمعآوری آثار وی پرداختند و گشایشی در کار او پدید آمد. او حقاً بزرگترین مبتکر نقاشی عصر خویش است بهترین آثار او ’عدالت و انتقام در پی جنایت’ و ’ربودن پسیشه (پسوخه) ’ است و به سال 1823 میلادی در پاریس درگذشت
پیر پل. نقاش فرانسوی متولد در کلونی. پس از اکمال دروس خود در دیژن بسال 1870 میلادی به پاریس شد و بعد سفری به ایتالیا کرد و از سال 1789 در پاریس اقامت گزید و به افکار انقلابی گرائید. در ایام انقلاب زندگانی دشوارپرکشاکشی داشت و معاش خود را از نقاشی و رسم و تصویرسازی بدست میکرد و تنگدستی او تا عصر امپراطوری ناپلئون دوام یافت و مردم چنانکه می بایست به مقام بلند وی در هنر پی نبردند در این عصر جمعی متفنن به جمعآوری آثار وی پرداختند و گشایشی در کار او پدید آمد. او حقاً بزرگترین مبتکر نقاشی عصر خویش است بهترین آثار او ’عدالت و انتقام در پی جنایت’ و ’ربودن پسیشه (پسوخه) ’ است و به سال 1823 میلادی در پاریس درگذشت
شب پیش از دوش. پریشب. این لفظ قیاساً باید چنین باشد. مرکب از دو جزء پری و دوش اما در فرهنگها پرندوش است و پریدوش دیده نشده است. مرحوم ادیب پیشاوری راست: پریدوش چون جنبش چرخ سنج بود پنجمین نوبت از هفت و پنج
شب پیش از دوش. پریشب. این لفظ قیاساً باید چنین باشد. مرکب از دو جزء پری و دوش اما در فرهنگها پرندوش است و پریدوش دیده نشده است. مرحوم ادیب پیشاوری راست: پریدوش چون جنبش چرخ سنج بود پنجمین نوبت از هفت و پنج
دهی است از دهستان پاریز بخش مرکزی شهرستان سیرجان، واقع در 45هزارگزی شمال خاوری سعیدآباد، سر راه مالرو اسحاق آباد به گوئین. ناحیه ای است واقع در جلگه، سردسیر و دارای 209 تن سکنه. از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات و حبوبات است. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8) نام عقل فلک هشتم باشد که فلک البروج است. (برهان)
دهی است از دهستان پاریز بخش مرکزی شهرستان سیرجان، واقع در 45هزارگزی شمال خاوری سعیدآباد، سر راه مالرو اسحاق آباد به گوئین. ناحیه ای است واقع در جلگه، سردسیر و دارای 209 تن سکنه. از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات و حبوبات است. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8) نام عقل فلک هشتم باشد که فلک البروج است. (برهان)
در زبان پهلوی فرتن، یکی از بزرگان داستانی مشترک اقوام هند و ایرانی است. (از حاشیۀ برهان چ معین). پادشاهی است معروف که ضحاک را دربند کرد. (برهان). مطابق شاهنامۀ فردوسی او پسر آتبین و از نسل جمشید است که پس از مشاهدۀ ستمگریهای ضحاک تازی علیه او قیام میکند و با دستیاری کاوۀ آهنگر، ضحاک را دستگیر و در کوه دماوند زندانی میکند و خود به پادشاهی ایران می رسد. سپس در پایان عمر سرزمین وسیع قلمرو خود را میان پسرانش سلم و تور و ایرج تقسیم میکند و ایران را به ایرج می سپارد. سرانجام سلم و تور توطئه میکنند و ایرج را به قتل میرسانند. و جنازه ایرج را نزد پدر می آوردند و فریدون پس از زاری و نالۀ بسیار مقام او را به پسرش منوچهر میدهد و منوچهر به جنگ عموهای خود میرود و بنیاد جنگهای ایران و توارن نهاده میشود. فریدون در پایان سلطنت پانصدسالۀ خود تاج شاهی را بر سر منوچهر میگذارد و از این جهان رخت برمی بندد. فریدون در ادبیات فارسی بعنوان مظهر قدرت و پیروزی مورد تشبیه قرار گرفته است، چنانکه فردوسی در ستایش سلطان محمود میگوید: فریدون بیداردل زنده شد زمین و زمان پیش او بنده شد. فردوسی. در اشعار شاعران دیگر نیز نام او با همین تعبیر دیده میشود: جشن سده آیین جهاندار فریدون بر شاه جهاندار فری باد و همایون. عنصری. فریدون وزیری پسندیده داشت که روشندل و دوربین دیده داشت. سعدی. ترکیب ها: - فریدون صفت. فریدون علم. فریدون فر. فریدونکار. فریدون کمر. فریدون نسب. فریدون وار. رجوع به این مدخل ها شود
در زبان پهلوی فرتن، یکی از بزرگان داستانی مشترک اقوام هند و ایرانی است. (از حاشیۀ برهان چ معین). پادشاهی است معروف که ضحاک را دربند کرد. (برهان). مطابق شاهنامۀ فردوسی او پسر آتبین و از نسل جمشید است که پس از مشاهدۀ ستمگریهای ضحاک تازی علیه او قیام میکند و با دستیاری کاوۀ آهنگر، ضحاک را دستگیر و در کوه دماوند زندانی میکند و خود به پادشاهی ایران می رسد. سپس در پایان عمر سرزمین وسیع قلمرو خود را میان پسرانش سلم و تور و ایرج تقسیم میکند و ایران را به ایرج می سپارد. سرانجام سلم و تور توطئه میکنند و ایرج را به قتل میرسانند. و جنازه ایرج را نزد پدر می آوردند و فریدون پس از زاری و نالۀ بسیار مقام او را به پسرش منوچهر میدهد و منوچهر به جنگ عموهای خود میرود و بنیاد جنگهای ایران و توارن نهاده میشود. فریدون در پایان سلطنت پانصدسالۀ خود تاج شاهی را بر سر منوچهر میگذارد و از این جهان رخت برمی بندد. فریدون در ادبیات فارسی بعنوان مظهر قدرت و پیروزی مورد تشبیه قرار گرفته است، چنانکه فردوسی در ستایش سلطان محمود میگوید: فریدون بیداردل زنده شد زمین و زمان پیش او بنده شد. فردوسی. در اشعار شاعران دیگر نیز نام او با همین تعبیر دیده میشود: جشن سده آیین جهاندار فریدون بر شاه جهاندار فری باد و همایون. عنصری. فریدون وزیری پسندیده داشت که روشندل و دوربین دیده داشت. سعدی. ترکیب ها: - فریدون صفت. فریدون علم. فریدون فر. فریدونکار. فریدون کمر. فریدون نسب. فریدون وار. رجوع به این مدخل ها شود