جدول جو
جدول جو

معنی پریدو - جستجوی لغت در جدول جو

پریدو
لاتینی ک زبر جد (جواهرات سلطنتی ایران) از گوهرهای گرانبها
تصویری از پریدو
تصویر پریدو
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پریدوش
تصویر پریدوش
شب پیش از دوش پریشب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریدوش
تصویر پریدوش
پریشب، شب پیش از دیشب، دو شب پیش، شب گذشته، پرندوش، پردوش، پرند، پرندوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پریدوش
تصویر پریدوش
((پَ))
پرندوش، پریشب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پریرو
تصویر پریرو
(دخترانه)
پری چهره، زیبا رو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پریرو
تصویر پریرو
پریچهره، زیبا رو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریده
تصویر پریده
پرواز کرده، تبخیرشده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریود
تصویر پریود
فرانسوی دوره دورک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریدن
تصویر پریدن
پر شدن، انباشته شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پریده
تصویر پریده
پروازکرده، به هوارفته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پریدن
تصویر پریدن
پرواز کردن، بال و پر زدن پرندگان در هوا، جهیدن، جستن از جا به طور ناگهانی، بخار شدن و به هوا رفتن جسم فرّار از قبیل الکل، بنزین و آمونیاک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پریود
تصویر پریود
((پِ یُ))
قاعدگی، مدت زمان یک نوسان یا چرخه کامل، دوره، دوره تناوب (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پریده
تصویر پریده
((پَ دِ))
پرواز کرده، بخار شده، نابود شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پریدن
تصویر پریدن
((پَ دَ))
پرواز کردن، برجستن و سوار شدن، جهیدن، تبخیر شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پریده
تصویر پریده
پر شده، انباشته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پریود
تصویر پریود
در علم زیست شناسی جریان خون از رحم در زن غیر حامله و برخی پستانداران ماده که هر ۲۸ روز یک بار به مدت ۵ تا ۷ روز طول می کشد، رگل، خون ریزی ماهانه، حیض، خون ریزی ماهیانه، عادت، عادت ماهانه، دشتانی، عادت ماهیانه، عذر، قاعدگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پریدن
تصویر پریدن
Bob, Bounce, Hop, Pounce
دیکشنری فارسی به انگلیسی
плыть , прыгать
دیکشنری فارسی به روسی
schwimmen, aufspringen, hüpfen
دیکشنری فارسی به آلمانی
плавати , стрибати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
pływać, odbijać się, skakać, skakać na
دیکشنری فارسی به لهستانی
漂浮 , 弹跳 , 跳 , 猛扑
دیکشنری فارسی به چینی
flutuar, quicar, pular, saltar sobre
دیکشنری فارسی به پرتغالی
galleggiare, rimbalzare, saltare, saltare su
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
flotar, rebotar, saltar, saltar sobre
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
flotter, rebondir, sauter, bondir
دیکشنری فارسی به فرانسوی
drijven, stuiteren, springen, springen op
دیکشنری فارسی به هلندی
ลอย , เด้ง , กระโดด , กระโจน
دیکشنری فارسی به تایلندی
mengapung, memantul, melompat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
يطفو , قفز , يقفز
دیکشنری فارسی به عربی
तैरना , कूदना
دیکشنری فارسی به هندی
לצוף , לקפוץ , לקפוץ , לקפוץ
دیکشنری فارسی به عبری
浮かぶ , 跳ねる , 跳ぶ , 飛びかかる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
떠다니다 , 튕기다 , 뛰다 , 덮치다
دیکشنری فارسی به کره ای
yüzmek, zıplamak, atılmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی