پریدنی (پُ دَ) پرشدنی. مملوشدنی. قابل پرشدن. انباشتنی. که پریدن او ضرور است ادامه... پرشدنی. مملوشدنی. قابل پرشدن. انباشتنی. که پریدن او ضرور است لغت نامه دهخدا
پریدنی که پریدن بتواند قابل پریدن، که قابل پریدن باشد پر شدنی انباشتنی ادامه... که پریدن بتواند قابل پریدن، که قابل پریدن باشد پر شدنی انباشتنی تصویر پریدنی فرهنگ لغت هوشیار