جدول جو
جدول جو

معنی پریدنی - جستجوی لغت در جدول جو

پریدنی
که پریدن بتواند قابل پریدن، که قابل پریدن باشد پر شدنی انباشتنی
تصویری از پریدنی
تصویر پریدنی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بریدنی
تصویر بریدنی
لایق بریدن شایسته قطع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرسیدنی
تصویر پرسیدنی
در خور پرسیدن لایق پرسیدن محتاج پرسیدن محتاج سوال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریدگی
تصویر پریدگی
پرش طیران. یا پریدگی رنگ. رنگ پریدن رنگد باختگی. پرشدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پزیدنی
تصویر پزیدنی
قابل پختن که پختن او ضرور است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلیدنی
تصویر پلیدنی
نوعی از خربزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چریدنی
تصویر چریدنی
قابل چریدن، درخور چریدن، ویژگی علفزاری که گیاه های آن قابل چریدن باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پریدن
تصویر پریدن
پر شدن، انباشته شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پریدن
تصویر پریدن
پرواز کردن، بال و پر زدن پرندگان در هوا، جهیدن، جستن از جا به طور ناگهانی، بخار شدن و به هوا رفتن جسم فرّار از قبیل الکل، بنزین و آمونیاک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پریدن
تصویر پریدن
((پَ دَ))
پرواز کردن، برجستن و سوار شدن، جهیدن، تبخیر شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پریدن
تصویر پریدن
Bob, Bounce, Hop, Pounce
دیکشنری فارسی به انگلیسی
плыть , прыгать
دیکشنری فارسی به روسی
schwimmen, aufspringen, hüpfen
دیکشنری فارسی به آلمانی
плавати , стрибати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
pływać, odbijać się, skakać, skakać na
دیکشنری فارسی به لهستانی
漂浮 , 弹跳 , 跳 , 猛扑
دیکشنری فارسی به چینی
flutuar, quicar, pular, saltar sobre
دیکشنری فارسی به پرتغالی
galleggiare, rimbalzare, saltare, saltare su
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
flotar, rebotar, saltar, saltar sobre
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
flotter, rebondir, sauter, bondir
دیکشنری فارسی به فرانسوی
drijven, stuiteren, springen, springen op
دیکشنری فارسی به هلندی
ลอย , เด้ง , กระโดด , กระโจน
دیکشنری فارسی به تایلندی
mengapung, memantul, melompat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
يطفو , قفز , يقفز
دیکشنری فارسی به عربی
तैरना , कूदना
دیکشنری فارسی به هندی
לצוף , לקפוץ , לקפוץ , לקפוץ
دیکشنری فارسی به عبری
浮かぶ , 跳ねる , 跳ぶ , 飛びかかる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
떠다니다 , 튕기다 , 뛰다 , 덮치다
دیکشنری فارسی به کره ای
yüzmek, zıplamak, atılmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
ভেসে যাওয়া , লাফানো , ঝাঁপিয়ে পড়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تیرنا , اچھلنا , چھلانگ لگانا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از پرندین
تصویر پرندین
(دخترانه)
نرم و لطیف چون پرند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ارزیدنی
تصویر ارزیدنی
یق ارزیدن شایسته ارزش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بریدگی
تصویر بریدگی
برش، قطع، جدائی
فرهنگ لغت هوشیار