جدول جو
جدول جو

معنی پرگوشت - جستجوی لغت در جدول جو

پرگوشت
گوشت دار، فربه، چاق
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
فرهنگ فارسی عمید
پرگوشت(پُ)
که گوشت بسیار دارد. گوشتناک. فربی. فربه مطبّخ: عبهر، پرگوشت و بزرگ از مردم. احدر، کاحمد، کسی که... رانش پرگوشت و اعلای بدن وی باریک باشد. جاریه دخدبه، دختر پرگوشت. دحامل، درشت خلقت پرگوشت. صفّط، مرد فربۀ پرگوشت. تمدّخ، پرگوشت شدن شتر. ضب ّ، آکنده و پرگوشت شدن بغل. (منتهی الارب).
- پرگوشت شدن، ارتباس. ثدن. گوشتناک شدن. فربی شدن. فربه شدن: حدر، پرگوشت شدن چشم خانه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
پرگوشت
چاق، سمین، فربه، لحیم
متضاد: استخوانی، لاغر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پرگوشت
لحمي
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
دیکشنری فارسی به عربی
پرگوشت
Beefy
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پرگوشت
musclé
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
دیکشنری فارسی به فرانسوی
پرگوشت
мускулистый
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
دیکشنری فارسی به روسی
پرگوشت
muskulös
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
دیکشنری فارسی به آلمانی
پرگوشت
мускулистий
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
دیکشنری فارسی به اوکراینی
پرگوشت
umięśniony
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
دیکشنری فارسی به لهستانی
پرگوشت
肌肉发达的
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
دیکشنری فارسی به چینی
پرگوشت
musculoso
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پرگوشت
muscoloso
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
پرگوشت
musculoso
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
پرگوشت
มีกล้าม
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
دیکشنری فارسی به تایلندی
پرگوشت
berotot
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
پرگوشت
gespierd
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
دیکشنری فارسی به هلندی
پرگوشت
پٹھوں والا
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
دیکشنری فارسی به اردو
پرگوشت
পেশীবহুল
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
دیکشنری فارسی به بنگالی
پرگوشت
wenye misuli
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
دیکشنری فارسی به سواحیلی
پرگوشت
kaslı
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
پرگوشت
筋肉質の
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
دیکشنری فارسی به ژاپنی
پرگوشت
שרירי
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
دیکشنری فارسی به عبری
پرگوشت
मांसपेशीय
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
دیکشنری فارسی به هندی
پرگوشت
근육질의
تصویری از پرگوشت
تصویر پرگوشت
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پروشات
تصویر پروشات
(دخترانه)
بسیار شاد، نام همسر داریوش دوم پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
(پُ)
فربهی. گوشتناکی. حداره
لغت نامه دهخدا
تصویری از درگوشی
تصویر درگوشی
زیر گوشی، بیخ گوشی
فرهنگ لغت هوشیار
که نزدیک هم روییده باشد انبوه فراوان متراکم مقابل کم پشت: موی پر پشت. یا باران پرپشت. که بسیار و فراوان بارد، پر مایه مقابل کم پشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبگوشت
تصویر آبگوشت
طعامی که از گوشت و نخود و لوبیا و غیره پزند و آن شامل انواع است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر گوشت
تصویر پر گوشت
که گوشت بسیار دارد گوشتناک فربه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرگوشک
تصویر خرگوشک
آذان الارنب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درگاشت
تصویر درگاشت
آنتروپی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درگذشت
تصویر درگذشت
وفات، فوت شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرگویی
تصویر پرگویی
وراجی، اکثار
فرهنگ واژه فارسی سره