برنامه، مجموعه ای از کارهایی با طرح مشخص که در زمان خاصی انجام می شود، دستور کار، پرگرام، بخش های پخش شده از تلویزیون، رادیو، نمایش و مانند آن، جدولی برای انجام بعضی کارها مثلاً برنامهٴ مسابقات، دستورالعمل داده شده به رایانه، آنچه در ابتدای نامه یا کتاب نوشته می شد، عنوان، دیباچه
برنامه، مجموعه ای از کارهایی با طرح مشخص که در زمان خاصی انجام می شود، دستور کار، پرگرام، بخش های پخش شده از تلویزیون، رادیو، نمایش و مانندِ آن، جدولی برای انجام بعضی کارها مثلاً برنامهٴ مسابقات، دستورالعمل داده شده به رایانه، آنچه در ابتدای نامه یا کتاب نوشته می شد، عنوان، دیباچه
هر چیزی که دارای نقش و نگار بسیار باشد، باغی که دارای گل های رنگارنگ باشد، برای مثال جهان دید بر سان باغ بهار / در و دشت و کوه و زمین پرنگار (فردوسی۲ - ۱۳۳۱)
هر چیزی که دارای نقش و نگار بسیار باشد، باغی که دارای گل های رنگارنگ باشد، برای مِثال جهان دید بر سان باغ بهار / در و دشت و کوه و زمین پرنگار (فردوسی۲ - ۱۳۳۱)
که گناه بسیار دارد. اثیم. بزه کار: چهارم که از کهتر پرگناه نجوشد سر نامور پیشگاه. فردوسی. بشد موبد و پیش او دخت شاه همی رفت لرزان دل و پرگناه. فردوسی. وزان پرگناهان زندان شکن که گشتند با نوشزاد انجمن. فردوسی. همه بندۀ پرگناه توایم به بیچارگی دادخواه توایم. فردوسی. بیامد بنزدیک ایران سپاه سری پر ز کینه دلی پرگناه. فردوسی. ببایدش کشتن بفرمان شاه فکندن تن پرگناهش براه. فردوسی. رخش زرد گشته هم از بیم شاه تنش لرزلرزان و دل پرگناه. فردوسی. کنون آمد ای شاه گرگین ز راه زبان پر ز یاوه روان پرگناه. فردوسی. همان نیز جانم پر از شرم شاه زبان پر ز پوزش روان پرگناه. فردوسی. همه دل پر از درد از بیم شاه همه دیده پرخون و دل پرگناه. فردوسی. چهارم بیامد بدرگاه شاه زبان پردروغ و روان پرگناه. فردوسی. تویی پرگناه و فریبنده مرد که جستی ز هرمز نخستین نبرد. فردوسی. ز راه اندر ایوان شاه آمدند پر از رنج و دل پرگناه آمدند. فردوسی. یکی بنده ام با دلی پرگناه بنزد خداوند خورشید و ماه. فردوسی. سر پرگناهش بباید برید کسی پند گوید نباید شنید. فردوسی. همان پرگناهان که پیش توأند نه تیماردار ونه خویش توأند ز من هرچه گویند از این پس همان ز تو بازگویند بر بدگمان. فردوسی. بمانی پر از درد و تن پرگناه نخوانند از این پس ترا نیز شاه. فردوسی
که گناه بسیار دارد. اَثیم. بزه کار: چهارم که از کهتر پرگناه نجوشد سر نامور پیشگاه. فردوسی. بشد موبد و پیش او دخت شاه همی رفت لرزان دل و پرگناه. فردوسی. وزان پرگناهان زندان شکن که گشتند با نوشزاد انجمن. فردوسی. همه بندۀ پرگناه توایم به بیچارگی دادخواه توایم. فردوسی. بیامد بنزدیک ایران سپاه سری پر ز کینه دلی پرگناه. فردوسی. ببایدش کشتن بفرمان شاه فکندن تن پرگناهش براه. فردوسی. رخش زرد گشته هم از بیم شاه تنش لرزلرزان و دل پرگناه. فردوسی. کنون آمد ای شاه گرگین ز راه زبان پر ز یاوه روان پرگناه. فردوسی. همان نیز جانم پر از شرم شاه زبان پر ز پوزش روان پرگناه. فردوسی. همه دل پر از درد از بیم شاه همه دیده پرخون و دل پرگناه. فردوسی. چهارم بیامد بدرگاه شاه زبان پردروغ و روان پرگناه. فردوسی. تویی پرگناه و فریبنده مرد که جستی ز هرمز نخستین نبرد. فردوسی. ز راه اندر ایوان شاه آمدند پر از رنج و دل پرگناه آمدند. فردوسی. یکی بنده ام با دلی پرگناه بنزد خداوند خورشید و ماه. فردوسی. سر پرگناهش بباید برید کسی پند گوید نباید شنید. فردوسی. همان پرگناهان که پیش توأند نه تیماردار ونه خویش توأند ز من هرچه گویند از این پس همان ز تو بازگویند بر بدگمان. فردوسی. بمانی پر از درد و تن پرگناه نخوانند از این پس ترا نیز شاه. فردوسی
فرانسوی آبکلن یک زوج غده که تقریبا هر یک باندازه بادام کوچکی هستند و بطور قرینه در ابتدای پیشاب راه (آلت) در بالای میان دو راه قرار گرفته اند. این غده ها خاص جنس نر پستانداران است و ترشحات سفید رنگ لزجی دارند که یکی از عناصر تشکیل دهنده منی است و با اسپرم خارج میشود
فرانسوی آبکلن یک زوج غده که تقریبا هر یک باندازه بادام کوچکی هستند و بطور قرینه در ابتدای پیشاب راه (آلت) در بالای میان دو راه قرار گرفته اند. این غده ها خاص جنس نر پستانداران است و ترشحات سفید رنگ لزجی دارند که یکی از عناصر تشکیل دهنده منی است و با اسپرم خارج میشود
ماده ای شیمیایی است با نام پرمنگنات پتاسیم، بنفش تیره و حلال در آب. در پزشکی برای شست و شو و ضدعفونی زخم ها و در منزل برای گندزدایی سبزی ها و میوه ها مورد استفاده قرار می گیرد
ماده ای شیمیایی است با نام پرمنگنات پتاسیم، بنفش تیره و حلال در آب. در پزشکی برای شست و شو و ضدعفونی زخم ها و در منزل برای گندزدایی سبزی ها و میوه ها مورد استفاده قرار می گیرد