جدول جو
جدول جو

معنی پروبوس - جستجوی لغت در جدول جو

پروبوس
(پْرُ / پِ رُ)
ماریوس اورلیوس والریوس. امپراطور روم متولد در سیرمیوم در حدود سال 232 میلادی ابتدا والریوس امپراطور بحمایت او پرداخت سپس در فنون نظامی مشهور گشت و امپراطور تاسیت فرماندهی مشرق را به او محول کرد پس از مرگ تاسیت سربازان او را به امپراطوری برداشتند و سنا آنرا تصویب کرد حکومت وی منشاء آثار خیر بود چون در امر نظام سخت گیربود و بعلاوه میخواست بخدمت دسته ای از سربازان خاتمه بخشد، سربازان بشوریدند و او را بکشتند (282 میلادی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ذرۀ بسیار ریز ماده دارای بار الکتریکی مثبت که از اجزای تشکی دهندۀ اتم است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روبوسی
تصویر روبوسی
بوسیدن صورت یکدیگر برای آشتی، تجدید دیدار، اظهار محبت و مانند آن
روبوسی کردن: بوسه زدن بر روی کسی، بوسیدن رخسار یکدیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرفسوس
تصویر پرفسوس
پر حیله، پر مکر و فریب، پر حسرت
فرهنگ فارسی عمید
نوعی اتومبیل با اتاق بزرگ و صندلی های متعدد که برای حمل و نقل مسافر میان شهرها یا خیابان های داخل شهر به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
نوعی ماهی است به یونانی، که عرب آن را شبوط نامد. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(پْرُ / پِ رُ)
خدای بحری در اساطیر یونان قدیم. پدر او پوزیدون موهبت پیشگوئی و تغییر صورت بدلخواه به او ارزانی داشت و برای آنکه وی را وادار به پیشگوئی کنند بایست او را هنگام خواب غافلگیرکرده ببندند تا فرار نتواند کرد. معمولاً او را به صورت مجسمۀ نیم تنه انسان با دم ماهی نشان میدهند
لغت نامه دهخدا
(بَ)
لشکر و لشکری. (برهان) (آنندراج). برونوش.
لغت نامه دهخدا
(بْرو / بُ)
مارکوس جونیوس. پسر خواهر کاتون اوتیکی و از اخلاف بروتوس اول (حدود 85-42 قبل از میلاد). وی بهمراهی کاسیوس در توطئه ای ضد قیصر (سزار) روم - که پدرخواندۀ وی بود و همواره او را مورد حمایت خود قرار میداد- شرکت کرد. چون قیصر او را در میان قاتلان خود مشاهده کرد، از دفاع دست برداشت وفریاد کرد ’و تو هم، پسرم !’. بروتوس و کاسیوس بعد مورد تعقیب آنتوان و اکتاویوس قرار گرفتند و مغلوب شدند. آنگاه بروتوس، بقول پلوتارخوس، این جملۀ تلخ رابر زبان راند: ’ای تقوی تو لفظی بیش نیستی !’ و سپس خود را بر روی شمشیری انداخت. (فرهنگ فارسی معین) ، چوب نشیمنگاه طیور. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خُ)
کلمه لاطینی بمعنی زر. طلا. ذهب. رجوع به الجماهر بیرونی چ حیدرآباد ص 232 شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
یکی از شهرهای باستانی یونان. (ایران باستان ص 798)
لغت نامه دهخدا
(پْرو / پِ دُنْ)
پیر پل. نقاش فرانسوی متولد در کلونی. پس از اکمال دروس خود در دیژن بسال 1870 میلادی به پاریس شد و بعد سفری به ایتالیا کرد و از سال 1789 در پاریس اقامت گزید و به افکار انقلابی گرائید. در ایام انقلاب زندگانی دشوارپرکشاکشی داشت و معاش خود را از نقاشی و رسم و تصویرسازی بدست میکرد و تنگدستی او تا عصر امپراطوری ناپلئون دوام یافت و مردم چنانکه می بایست به مقام بلند وی در هنر پی نبردند در این عصر جمعی متفنن به جمعآوری آثار وی پرداختند و گشایشی در کار او پدید آمد. او حقاً بزرگترین مبتکر نقاشی عصر خویش است بهترین آثار او ’عدالت و انتقام در پی جنایت’ و ’ربودن پسیشه (پسوخه) ’ است و به سال 1823 میلادی در پاریس درگذشت
لغت نامه دهخدا
(اُ تُ)
امنیبوس. اتومبیل
لغت نامه دهخدا
(قِ طَ)
بلای عظیم. داهیه. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(قَ تَ)
دیوث، بی حمیت. (برهان) (ناظم الاطباء). بی غیرت، ازخودراضی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(کِ)
پسر آلیات پادشاه لیدیه است که بعد از پدر جانشین وی شد و همه ولایات آسیای صغیر را که در طرف غربی رود هالیس بود به استثنای لیدیه و کیلیکیه مطیع کرد در زمان وی سارد پایتخت لیدیه مرکز علوم شرقی و فلسفه گردید و ثروت و اشیای نفیس چشم مشاهیر یونان را خیره کرد و نام آن در مغرب زمین داستان و مثل گردید. امروزه نام وی در نزد اروپائیان چون قارون نزد ایرانیان است. پس از سقوط همدان و انقراض دولت ماد به دست کورش کروزوس قصد کورش کرد و از رود هالیس که سرحد ماد و لیدیه بود گذشت. کورش هم سپاهی تهیه دید و در جنگی که میان آنها در سارد درگرفت، کروزوس اسیر شد. (548 یا 547 قبل از میلاد). (از تاریخ ایران باستان ج 1 صص 268-281). رجوع به همین کتاب شود
لغت نامه دهخدا
عمل بوسیدن روی، رجوع به روبوسی کردن و بوسیدن شود
لغت نامه دهخدا
(دْرو / دِ)
مارکوس لیویوس. تاریخ وفات او ظاهراً 109قبل از میلاد بوده است. وی از رجال روم و از خاندان دروسوس بود که در 122 قبل از میلاد با گراکوس تریبون عوام و عضو گروه طرفدار سنای روم بود و بوسیلۀ تسلیم طرحهای آزادیخواهانۀ افراطی تر از طرحهای گراکوس وی را مورد حمله قرار داد و بدین وسیله و با حیله های دیگر گراکوس را بی اعتبار ساخت و در 112 قبل از میلاد گروه طرفدار سنا او را کنسول کردند. پسرش مارکوس لیویوس دروسوس که در 91 قبل از میلاد بدرود حیات گفت نیز از رهبران طرفداران سنابود سیاستش جلب مردم و ایتالیائی ها به جانب سنا بودتا از این راه سنا اختیار محاکم را بازیابد. باصرف بی دریغ پول و اعطای ’شهروندی’ دسته جمعی به ایتالیائی ها حمایت مردم و ایتالیائی ها را جلب کرد ولی سنا متوحش شد و قانون ’شهروندی’دروسوس را لغو کرد و این امر باعث ’جنگ اجتماعی’ گردید و دروسوس به قتل رسید. (دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
پیشوای جماعت خوانندگان و او یکی از شماسان هفتگانه بود. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(پِ)
مسیحی رومانی که پولس در رساله ای به رومانیان 16:14 وی را سلام میفرستد در خانوادۀ امپراطور، یک یا دو نفر به این اسم بودند فی 1:13 و 4:22. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(پْرُکْ / پِ رُکْ لِ)
در اساطیر یونان نام پادشاه داستانی اسپارت پسر اریستودم. او جد اعلای پروکلیدها یا اوری پونتیدها یکی از دو خاندان شاهی اسپارت است
لغت نامه دهخدا
(پْرُکْ / پِ رُکْ)
نام فیلسوف افلاطونی جدید متولد بسال 412 میلادی ومتوفی در 485 وی از مردم لیسی بود ولی در آنجا دیری نماند و به اسکندریه رفت و در مجالس درس اریون و لئوناس و هرون حاضر شد. در آتن از استاد خود سیریانوس جانشین پلوتارک پسر نسطوریوس استفاضه ای کرد. پروکلوس به سن چهل سالگی بجای سیریانوس به ریاست حوزۀ درس آتن قرار گرفت و بیش از سی سال در این مقام بماند. تعلیمات او یک نوع طریقۀ تصوف است که به بعض روایات تا حدی تحت تأثیر اعمال سحر و ساحری و اسرار الوزیس و عقائد کلدانی بوجود آمده هیچیک از حکماء اسکندرانی به اندازۀ وی به اعمال غریب سحری و دینی نپرداخته است. از تألیفات وی شرح معروف طیمأوس (رسالۀ افلاطون) و شرح برمانیدس (رسالۀ افلاطون) و شروح مهندسان قدیم است. قطعات تألیفات او را ویکتور کوزن جمع کرده و از سال 1819 تا 1827 میلادی نشر داده است
لغت نامه دهخدا
(پْلو / پُ)
در اساطیر یونان رب النوع ثروت پسردمتر و ژاسیون یا پسر ایرن یعنی صلح. تمثال او را به شکل کودکی حامل مال یا بصورت پیرمردی کور، کیسه دردست تصویر میکردند
لغت نامه دهخدا
(پُ فُ)
پرحیله. پرتزویر:
کنون برده گشتی چنین پرفسوس
نه آگه من از کار و تو نوعروس.
اسدی
لغت نامه دهخدا
(مَ)
مرئوس. نعت مفعولی از رئاسه. رجوع به رئاسه شود، کسی که تحت اطاعت رئیس باشد. (از اقرب الموارد) : رئیس و مرؤوس و شریف و مشروف روی به درگاه آوردند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 364) ، رعیت و عامۀ مردم. (آنندراج) ، کسی که به سر وی آسیب رسیده باشد. (از منتهی الارب). کسی که سر او آسیب دیده باشد. (از اقرب الموارد) ، بزرگ سر. (منتهی الارب). عظیم الرأس. (از اقرب الموارد) ، آن که شهوت او فقط در سر او باشد. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
فرانسوی گذربر نوعی از اتوموبیل با اطاق دراز و صندلیهای متعدد که معمولا در شهر و بیرون از شهر برای رفت و آمد کسان بکار میرود. یا اتوبوس دو طبقه. اتوبوسی که بر روی طبقه اول آن طبقه دیگری قرار داده اند و مسافراغن در هر دو اطاق زیر و بالای آن سوار میشوند. یا اتوبوس شهری. اتوبوسی که در شهر رفت و آمد میکند و مردم را از یک نقطه شهر به نقطه دیگر میبرد
فرهنگ لغت هوشیار
نادرست نویسی غرتبوس پارسی است غرت غلتبان کلتبان غرچه (دیوث) دیوث قواد قرمساق: شلغم و باقلی است گفته تو نمک ای قلتبان، ترا باید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرطبوس
تصویر قرطبوس
پتیاربزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرفسوس
تصویر پرفسوس
پر حیله پرتزویر پرفسون، پر حسرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پروتون
تصویر پروتون
ذره ای بسیار ریز در ماده که دارای بار الکتریکی مثبت است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر کوس
تصویر پر کوس
که کوس بسیار دارد پرشکن پر نورد بسیار کیس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر هوس
تصویر پر هوس
آنکه هوس بسیار دارد دارای آرزوی بسیار بوالهوس بلهوس مقابل کم هوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چرونوس
تصویر چرونوس
روسی برابر با ده روبل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریموس
تصویر پریموس
((پِ))
نوعی چراغ نفتی که با تلمبه هوا را در مخزن نفت آن وارد می کنند
فرهنگ فارسی معین
نوعی اتومبیل با اتاق بزرگ و صندلی های متعدد که برای حمل و نقل مسافران خارج یا داخل شهرها به کار می رود
فرهنگ فارسی معین