جدول جو
جدول جو

معنی پروتون

پروتون
ذرۀ بسیار ریز ماده دارای بار الکتریکی مثبت که از اجزای تشکی دهندۀ اتم است
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پروتون

پروتون

پروتون
ذره ای بسیار ریز در ماده که دارای بار الکتریکی مثبت است
پروتون
فرهنگ لغت هوشیار

پرودون

پرودون
پیر پل. نقاش فرانسوی متولد در کلونی. پس از اکمال دروس خود در دیژن بسال 1870 میلادی به پاریس شد و بعد سفری به ایتالیا کرد و از سال 1789 در پاریس اقامت گزید و به افکار انقلابی گرائید. در ایام انقلاب زندگانی دشوارپرکشاکشی داشت و معاش خود را از نقاشی و رسم و تصویرسازی بدست میکرد و تنگدستی او تا عصر امپراطوری ناپلئون دوام یافت و مردم چنانکه می بایست به مقام بلند وی در هنر پی نبردند در این عصر جمعی متفنن به جمعآوری آثار وی پرداختند و گشایشی در کار او پدید آمد. او حقاً بزرگترین مبتکر نقاشی عصر خویش است بهترین آثار او ’عدالت و انتقام در پی جنایت’ و ’ربودن پسیشه (پسوخه) ’ است و به سال 1823 میلادی در پاریس درگذشت
لغت نامه دهخدا

پروتوژن

پروتوژن
نقاش و حجار یونان قدیم. مولد وی به کاریه در حدود 360 قبل از میلاد و وفات در حدود 300 قبل از میلاد او مدتی گمنام و تنگدست در رودس میزیست پس از آنکه کارش اندک رونقی یافت به اثینه رفت و آنجا به نقاشی و حجاری پرداخت. وی بغایت کندکار بود چنانکه معروفترین پردۀ نقاشی خود موسوم به یالیسوس را پس از هفت سال بپایان برد
لغت نامه دهخدا

پرتون

پرتون
قسمت مرکزی اتم که با نوترون تشکیل هسته را می دهد مثلا اتم ئیدرژن معمولی شامل یک هسته است که تنها از یک پرتون تشکیل یافته است. وزن آن در حدود 1846، 1845 وزن اتم ئیدرژن را تشکیل میدهد و چون بیشتر وزن اتم ئیدرژن مربوط باین قسمت است می توانیم بگوییم که یک پرتون در حدود یک واحد اتمی وزن دارد با وجود اینکه پرتون این قدر سنگین تر از الکترون (باندازه 1846، 1 وزن سبکترین اتمهای ئیدرژن معمولی) میباشد حجم آن فقط 5، 2 حجم الکترون را دارد. پرتون مقدار بسیار کمی الکتریسیته مثبت دارد که از حیث مقدار با الکتریسیته الکترونها برابر است
فرهنگ لغت هوشیار

پروون

پروون
نام قصبه ای در 40 هزارگزی ملون از ایالت سِن اِ مارن و آن دارای بیمارستان و کلیسائی قدیمی است. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

پر خون

پر خون
کسی که دارای خون کافی و وافی باشد مقابل کم خون، خون آلود. یا جگر و دلی پر خون. پر اندوه پر درد دردمند غمزده. یا صورت چهره رخ پر خون. افروخته گلگون. یا مژه چشم دیده پر خون. خونبار
فرهنگ لغت هوشیار

فریتون

فریتون
فریدون، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر آبتین و فرانک، از پادشاهان پیشدادی ایران و به بند کشنده ضحاک ماردوش
فریتون
فرهنگ نامهای ایرانی