- پرواری
- جانوری که در جای مناسب نگاهدارند و علوفه خوب دهند تا فربه شود فربه کرده فربه پروری مسمن اکوله علوفه علیفه: (اسب لاغر میان بکار آید روز میدان نه گاو پرواری) (گلستان)
معنی پرواری - جستجوی لغت در جدول جو
- پرواری
- گوسفند یا گاو گوشتی و فربه
- پرواری
- گاو و گوسفند چاق،
برای مثال اسب لاغرمیان به کار آید / روز میدان، نه گاو پرواری ، گوسفندی که آن را در جای خوب ببندند و خوراک خوب بدهند تا فربه شود(سعدی - ۶۰)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حالت و چگونگی پربار پرمیوگیمقابل کم باری، پر شاری پر غشی مقابل کم باری
فنی است از کشتی و آن عبارتست از گشتن گرد حریف و پایش را ناگهان برداشتن و از جا ربودن
منسوب به پرگار فرجاری یا خط پرگاری. خط مستدیر
حالت و چگونگی آنکه پرکار است مقابل کم کاری
در کشتی، فنی از کشتی که کشتی گیر گرد حریف بچرخد و ناگهان پای وی را بگیرد و او را از جا بکند
بالاخانه، خانه ای که بالای خانۀ دیگر ساخته می شود، اتاقی که در طبقۀ دوم یا سوم یا بالاتر ساخته شده، خانۀ تابستانی، بالاخانۀ بادگیردار
پربار، فروار، فرواره، فراوار، فربال، بربار، بروار، برواره، غرفه
پربار، فروار، فرواره، فراوار، فربال، بربار، بروار، برواره، غرفه
شکم پرستی
فراغت
فربه، سمین
چاق، فربه، برای مثال اسب لاغرمیان به کار آید / روز میدان، نه گاو پرواری (سعدی - ۶۰) ، حیوانی که آن را در جای خوب ببندند و خوراک خوب بدهند تا فربه شود
آتشدان، مجمر، عودسوز
آتشدان، مجمر، عودسوز
خانه تابستانی، خانه بادگیر، بالاخانه، آتشدان عودسوز، رف، طاقچه، تخته هایی که سقف خانه را بدان پوشند، قلعه، حومه، پربار، پرباره، پربال، پرباله، فربال، فرباله، برواره، فرواره
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
در، لؤلؤ، نوعی ماده قیمتی سخت و سفید یا نقره ای که در بعضی صدفهای دریایی یافت می شود
حکومتی
مشکل، معضل
دورکی زمانیک منسوب به ادوار نوبتی. امری که نوبت به نوبت و دوره بدوره صورت میگیرد. یا جنون ادواری دیوانگیی که گاه بگاه و در دره های معین بروز میکند
فرانسوی کجه دوزی گل دوزی ترسیمات برجسته برروی پارچه بوسیله سوزن یا ماشین ایجاد کردن گلدوزی قلاب دوزی
بالای حجره، تاقچه بلند
استقامت پا برجایی، اعتبار
مانند پدر
پر خوری
سختی دشواری
سختی صعوبت اشکال دشوار خواری مقابل آسانی سهولت
منسوب به دیوار ساعت دیواری ساعتی که بدیوار نصب کنند
تولید
ستون بزرگ شه تیر
عمل پاکار، شغل و پیشه پاکار
استخوانهای بالا وپایین دهان، فک
عمل راهور
منسوب به زروان پیرو آیین زروان
لوس ننر شخصی که اطواردر میاورد