- پرهراس
- پرترس، پربیم
معنی پرهراس - جستجوی لغت در جدول جو
- پرهراس
- ترسان،
برای مثال به یزدان نباید بودن ناسپاس / دل ناسپاسان بود پرهراس ، ترسناک(فردوسی - ۶/۴۹۰)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پر ترس پر بیم
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
پیروز، فاتح، ایزد پیروزی درآئین زردشت، لقب برخی از پادشاهان ساسانی، نام ستاره مریخ، نام روز بیستم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام فرشته موکل بر مسافران و روز بهرام، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام یکی از فرزندان گودرز گشواد
دلاور و دلیر
سنسکرینت کوشیدن، خور خیز (طلوع آفتاب)
پر تاس نام شهری است، جامه ای که از پوست روباه پر تاسی دوزند نام شهریست، جامه ای که از پوست روباه پرطاسی دوزند نوعی از پوستین روباه که از ملک پرطاس خیزد
طرح، نقشه
آنچه خراش بسیار دارد، بسیار خراشیده
بی هراس نترس بی باک: صدبارتیغ قهرکشیدی وهمچنان می آیدازپی تودل ناهراس من. (بابافغانی ظنند. لغ)
سوراخ های ریز متوالی به شکل خط در روی بعضی از کاغذها که کاغذ در آن محل به راحتی جدا می شود، دستگاهی که با ابزاری شانه مانند این سوراخ ها را ایجاد می کند
فرشتۀ فتح و پیروزی که مورد ستایش پادشاهان ساسانی بوده و در جنگ ها از او طلب یاری می کردند، بهرام
برنامه، مجموعه ای از کارهایی با طرح مشخص که در زمان خاصی انجام می شود، دستور کار، پرگرام، بخش های پخش شده از تلویزیون، رادیو، نمایش و مانند آن، جدولی برای انجام بعضی کارها مثلاً برنامهٴ مسابقات، دستورالعمل داده شده به رایانه، آنچه در ابتدای نامه یا کتاب نوشته می شد، عنوان، دیباچه
расплывчатый
verschwommen
розмитий
rozmazany
embaçado
sfocato
borroso
غامضٌ
धुंधला
מטושטש