پرترس. پربیم: همی بود ازیشان دلش پرهراس که روزی شوند اندرو ناسپاس. فردوسی. دبیران برفتند دل پرهراس ز شبگیر تا شب گذشته سه پاس. فردوسی. ز دادار گیهان دلم پرهراس کجا گشته بودم ازو ناسپاس. فردوسی. به یزدان نباید شدن ناسپاس دل ناسپاسان بود پرهراس. فردوسی. ز دیوان هر آنکس که بد ناسپاس وزیشان دل انجمن پرهراس. فردوسی. بیامد، به یزدان شده ناسپاس سری پر ز کین و دلی پرهراس. فردوسی. از آن رقعه بودی دلش پرهراس نیایش کنان بود در شب سه پاس. فردوسی. جهان را ازو بود دل پرهراس همی داشتندی شب و روز پاس. فردوسی. ز نوشین روان شد دلش پرهراس همی رای زد روز و در شب سه پاس. فردوسی
پرترس. پربیم: همی بود ازیشان دلش پرهراس که روزی شوند اندرو ناسپاس. فردوسی. دبیران برفتند دل پرهراس ز شبگیر تا شب گذشته سه پاس. فردوسی. ز دادار گیهان دلم پرهراس کجا گشته بودم ازو ناسپاس. فردوسی. به یزدان نباید شدن ناسپاس دل ناسپاسان بود پرهراس. فردوسی. ز دیوان هر آنکس که بد ناسپاس وزیشان دل انجمن پرهراس. فردوسی. بیامد، به یزدان شده ناسپاس سری پر ز کین و دلی پرهراس. فردوسی. از آن رقعه بودی دلش پرهراس نیایش کنان بود در شب سه پاس. فردوسی. جهان را ازو بود دل پرهراس همی داشتندی شب و روز پاس. فردوسی. ز نوشین روان شد دلش پرهراس همی رای زد روز و در شب سه پاس. فردوسی
پیروز، فاتح، ایزد پیروزی درآئین زردشت، لقب برخی از پادشاهان ساسانی، نام ستاره مریخ، نام روز بیستم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام فرشته موکل بر مسافران و روز بهرام، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام یکی از فرزندان گودرز گشواد
پیروز، فاتح، ایزد پیروزی درآئین زردشت، لقب برخی از پادشاهان ساسانی، نام ستاره مریخ، نام روز بیستم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام فرشته موکل بر مسافران و روز بهرام، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام یکی از فرزندان گودرز گشواد
سوراخ های ریز متوالی به شکل خط در روی بعضی از کاغذها که کاغذ در آن محل به راحتی جدا می شود، دستگاهی که با ابزاری شانه مانند این سوراخ ها را ایجاد می کند
سوراخ های ریز متوالی به شکل خط در روی بعضی از کاغذها که کاغذ در آن محل به راحتی جدا می شود، دستگاهی که با ابزاری شانه مانند این سوراخ ها را ایجاد می کند
برنامه، مجموعه ای از کارهایی با طرح مشخص که در زمان خاصی انجام می شود، دستور کار، پرگرام، بخش های پخش شده از تلویزیون، رادیو، نمایش و مانند آن، جدولی برای انجام بعضی کارها مثلاً برنامهٴ مسابقات، دستورالعمل داده شده به رایانه، آنچه در ابتدای نامه یا کتاب نوشته می شد، عنوان، دیباچه
برنامه، مجموعه ای از کارهایی با طرح مشخص که در زمان خاصی انجام می شود، دستور کار، پرگرام، بخش های پخش شده از تلویزیون، رادیو، نمایش و مانندِ آن، جدولی برای انجام بعضی کارها مثلاً برنامهٴ مسابقات، دستورالعمل داده شده به رایانه، آنچه در ابتدای نامه یا کتاب نوشته می شد، عنوان، دیباچه
پر تاس نام شهری است، جامه ای که از پوست روباه پر تاسی دوزند نام شهریست، جامه ای که از پوست روباه پرطاسی دوزند نوعی از پوستین روباه که از ملک پرطاس خیزد
پر تاس نام شهری است، جامه ای که از پوست روباه پر تاسی دوزند نام شهریست، جامه ای که از پوست روباه پرطاسی دوزند نوعی از پوستین روباه که از ملک پرطاس خیزد