- پرنیانی
- منسوب به پرنیاندارای پرنیان از پرنیان، برنگ پرنیان، شمشیر
معنی پرنیانی - جستجوی لغت در جدول جو
- پرنیانی
- زیبا و لطیف مانند پرنیان مانند پرنیان، از جنس پرنیان
- پرنیانی
- مانند پرنیان، دارای پرنیان، به رنگ پرنیان، کنایه از شمشیر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حریر
نوعی پارچۀ ابریشمی منقش، دیبای منقش، حریر نازک، پرنون، برنو، پرنو، برنون، برای مثال چون پرند نیلگون بر روی پوشد مرغزار / پرنیان هفت رنگ اندر سر آرد کوهسار (فرخی - ۱۷۵) ، آمد این نوبهار توبه شکن / پرنیان گشت باغ و برزن و کوی (رودکی - ۵۳۱)
حالت و چگونگی پر زیان
باد رنجبویه
حالت و چگونگی پرتوان
در خور پرسیدن لایق پرسیدن محتاج پرسیدن محتاج سوال
پراگندگی، تشویشاضطراب بیقراری ناراحتی، آشفتگی شوریدگی ژولیدگی بی نظمی بی ترتیبی، تنگدستی فقر تهیدستی بی چیزی، (تفرقه که در سالک وجود دارد اشاره بخلق است بدون حق مشاهده عبودیت)، یا پریشانی حواس پراکندگی فکر. یا پریشانی خاطر. تشویش دلتنگی اضطراب
پراکندگی، آشفتگی، شوریدگی، بینوایی، دست تنگی
نوعی انگور
پراکندگی، تشویش، اضطراب، شوریدگی، آشفتگی، بینوایی
Raggedness
Feathery
изорванность
перьевой
Zerrissenheit
federig
безладдя
пернатий
bałagan
pióropuszowy
desordem
disordine
piumoso
plumoso
desaliño
désordre