جدول جو
جدول جو

معنی پرنمک - جستجوی لغت در جدول جو

پرنمک
(پُ نَ مَ)
که نمک بسیار دارد. شور، ملیح (آدمی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرندک
تصویر پرندک
(دخترانه)
پشته، کوه کوچک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرناک
تصویر پرناک
(دخترانه)
جوان، برنا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرندک
تصویر پرندک
تپه، پشته، تل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرنم
تصویر پرنم
آنچه رطوبت بسیار داشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
(پَ رَ دَ)
نام ایستگاه شمارۀ 6 راه آهن جنوب است که پیشتر رحیم آباد گفته میشد بمناسبت نزدیکترین قریۀ به آن پرندک نام نهاده شد. (فرهنگستان). و آن در 82000 گزی طهران و میان رود شور و ناهید واقع است
لغت نامه دهخدا
(پُ نَ)
بسیار نداوثاد. پراشک:
که ما نام او در جهان کم کنیم
دل و دیدۀ زال پرنم کنیم.
فردوسی.
- تنباکوی پرنم،مقابل کم نم. که آب بسیار بدو آمیخته باشند: من پرنم می کشم
لغت نامه دهخدا
(پَ)
پرپر: غداف، کرکس پرناک. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(پَ رَ دَ)
پشته و کوه کوچک را گویند که در میان صحرا واقع شده باشد. (برهان). پشته و کوه کوچک بود که در میان دشت باشد. (جهانگیری). پشته و تل میان دشت. (رشیدی)
لغت نامه دهخدا
(پُ نَ مَ)
ملاحت بمعنی اصلی و مجازی
لغت نامه دهخدا
تصویری از پرناک
تصویر پرناک
که پر بسیار دارد پرپر: (غداف کرکس پرناک) (منتهی الارب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرندک
تصویر پرندک
پشته و کوه کوچک که در میان دشت باشد، (اسم)
فرهنگ لغت هوشیار
پر رطوبت، پر اشک مقابل کم نم. یا تنباکوی پرنم. که خوب در آب خیسیده باشد مقابل تنباکوی کم نم
فرهنگ لغت هوشیار
غذا و جز آن که نمک بسیار دارد مقابل کم نمک بی نمک: غذای پر نمک، ملیح: دختر پر نمکی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرندک
تصویر پرندک
((پَ رَ دَ))
پشته، تل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرنما
تصویر پرنما
مجلل
فرهنگ واژه فارسی سره
لبالب
فرهنگ گویش مازندرانی
نمک ساییده توام با دانه ی گلپر که به عنوان چاشنی، مصارف فراوانی
فرهنگ گویش مازندرانی