جدول جو
جدول جو

معنی پرنخوت - جستجوی لغت در جدول جو

پرنخوت
پر ناز و متکبر
تصویری از پرنخوت
تصویر پرنخوت
فرهنگ لغت هوشیار
پرنخوت
پرناز، پرغرور، متکبر، خودخواه
تصویری از پرنخوت
تصویر پرنخوت
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پر نخوت
تصویر پر نخوت
پر ناز، پر باد پر دیمیاد (دیمیاد نخوت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرندوش
تصویر پرندوش
(دخترانه)
پس پریشب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرندخت
تصویر پرندخت
(دخترانه)
دختر لطیف چون پرند
فرهنگ نامهای ایرانی
کسی که دارای خون کافی و وافی باشد مقابل کم خون، خون آلود. یا جگر و دلی پر خون. پر اندوه پر درد دردمند غمزده. یا صورت چهره رخ پر خون. افروخته گلگون. یا مژه چشم دیده پر خون. خونبار
فرهنگ لغت هوشیار
بسیار خوارشکم پرست شکم خواره شکمو بنده شکم شکم پرور پر خوار پر خواره اکول بلع بلعه مقابل کم خور
فرهنگ لغت هوشیار
درختی از تیره بید ها که یکی از گونه های سپیدار است. این گیاه در اغلب نقاط ایران بحال خودرو وجود دارد و همچنین کشت میشود پرک غرب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرثروت
تصویر پرثروت
که ثروت بسیار دارثروتمندمقابل کم ثروت: (پس از جنگهای هفت ساله فرانسه چند مستعمره پر ثروت خود رااز دست داده)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر قوت
تصویر پر قوت
پر زور زور مند پر زور
فرهنگ لغت هوشیار
شب روز گذشته پریشب پرندوار پرندیش پروندوش پرندوشنی پرندوشینه بارحه الاولی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرندوش
تصویر پرندوش
شب گذشته، پریشب، برای مثال صبحدم بود که می شد به وثاق / چون پرندوش نه بیهش نه بهوش (انوری - ۸۶۴)، گویدت همی گرچه دراز است تو را عمر / بگذشته شمر یکسره چون دوش و پرندوش (ناصرخسرو - ۴۱۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرنعمت
تصویر پرنعمت
جایی که میوه، خواربار و متاع فراوان باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارنئوت
تصویر ارنئوت
غول بیابانی و بی تربیت. دراصل، نام قومی از نژاد هندواروپایی، ساکن کشور آلبانی است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرندوش
تصویر پرندوش
((پَ رَ))
شب گذشته، پریشب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرنون
تصویر پرنون
(دخترانه)
پرنیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پردخت
تصویر پردخت
(دخترانه)
یا مخفف پریدخت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرخور
تصویر پرخور
اکال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پردخت
تصویر پردخت
پردخته یا پر دخت بودن، تهی بودن خالی بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرخون
تصویر پرخون
بسیار خون آلود، خون بار، خونین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرنور
تصویر پرنور
بسیار روشن، دارای روشنایی بسیار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرخور
تصویر پرخور
آنکه بسیار غذا بخورد، بسیار خوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرنون
تصویر پرنون
پرنیان، نوعی پارچۀ ابریشمی منقش، دیبای منقش، حریر نازک، برنو، پرنو، برنون، برای مثال نپرد بلبل اندر باغ جز بر بسّد و مینا / نپوید آهو اندر دشت جز بر قالی پرنون (قطران - ۳۳۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرنون
تصویر پرنون
((پَ))
دیبای منقش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرخور
تصویر پرخور
((پُ. خُ))
آن که بسیار می خورد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرخور
تصویر پرخور
Gluttonous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
обжорливый
دیکشنری فارسی به روسی
ненажерливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی