جدول جو
جدول جو

معنی پرملالی - جستجوی لغت در جدول جو

پرملالی
(پُ مَ)
حالت و چگونگی پرملال
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرتگالی
تصویر پرتگالی
نوعی شراب پرتغالی، برای مثال حریف آن مسیحا مشربم کز ساغر عشرت / به ترسا زاده ای نوشد شراب پرتگالی را (فیضی - لغتنامه - ترسازاده)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرتغالی
تصویر پرتغالی
از مردم پرتغال، تهیه شده در پرتغال، زبانی از شاخۀ زبان های رومیایی (لاتین) که در پرتغال و برزیل بدان سخن می گویند، پرتگالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرملال
تصویر پرملال
آنچه باعث دل تنگی و رنج و اندوه بسیار شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرتقالی
تصویر پرتقالی
رنگ زرد شبیه رنگ پرتقال، پرتقال فروش
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
میر خرد شیرازی برادر میر کلان سبزواری شاعری است که اصل وی از سادات بخارا است اما در سبزوار متولد گردید. از اوست:
ز نالۀ تو ملالی درون من خون شد
دگر برای خدا این ترانه ساز مکن.
و نیز:
چنان خو کرده ام شبهای هجران با خیال او
که در خاطر نیاید ذوق ایام وصال او.
و رجوع به تذکرۀ صبح گلشن ص 445 و فرهنگ سخنوران شود
شاعری است از مردم کاشان. از اوست:
مده ای خضر فریبم به حیات جاودانی
من و خاک آستانش تو و آب زندگانی.
و رجوع به تذکرۀ صبح گلشن و قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
(رَمْ ما)
شغل رمّال. عمل و کار رمال. رجوع به رمّال و رمل شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
در اصطلاح عامیانه، مالیدن آلت رجولیت به دهانۀ شرم زن یا دبر مرد. عمل مواقعۀ ناقص که در آن دخول صورت نگیرد. (از فرهنگ لغات عامیانه) ، در مواردی مانند مالیدن قطعۀ آتش روی سوراخ حقۀ وافور برای کشیدن آخرین بقایای تریاک و بست چسبانیده شده نیز بکار رود. (از فرهنگ لغات عامیانه)
لغت نامه دهخدا
(پُ)
امتلاء قمر. حالت بدری. استقبال. (مفاتیح العلوم خوارزمی)
لغت نامه دهخدا
(پُ تُ)
منسوب به کشور پرتقال، رنگی زرد که اندکی به سرخی زند
لغت نامه دهخدا
(پُ مَ)
که بسیار بستوه آرد
لغت نامه دهخدا
(پُ مَ لَ)
پرملال
لغت نامه دهخدا
منسوب و مربوط به پرشکال پشکالی برساتی: هوای پرشکالی. (گهی ابرترو گاهی ترشح گونه گه باران بیا در چشم من بنگر هوای پر شکالی را) (طالب آملی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرتغالی
تصویر پرتغالی
منسوب به پرتغال پرتغالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر ملالی
تصویر پر ملالی
حالت و چگونگی پر ملال
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب بکشور پرتقال (پرتغال)، رنگ زرد چون رنگ پرتقال (میوه)، پرتقال فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارمالی
تصویر ارمالی
چوبی است شبیه بقرفه و دارچین بسیار خوشبو و در هند و یمن روید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرماهی
تصویر پرماهی
حالت بدری امتلا قمر استقبال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر ملال
تصویر پر ملال
تلخناک پر دردسر که ملال و گرفتگی بسیار آرد که بسیار بستوه آرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر ملالت
تصویر پر ملالت
تلخناک پر دردسر پر ملال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رمالی
تصویر رمالی
پیشگویی عمل و شغل رمال فالگیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رمالی
تصویر رمالی
فالگیری
فرهنگ فارسی معین
طالع بینی، فالگیری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
لمس و سایش آلت تناسلی با دو چیز
فرهنگ گویش مازندرانی
اندوهگین، لنگرگاه
دیکشنری اردو به فارسی