- پرشکم(پُ شِ کَ)
کلان شکم. بزرگ شکم: کعر، کودک پرشکم. اکعر، پرشکم فربه. (منتهی الارب).
- پرشکم گردیدن، کلان شکم گردیدن. بزرگ شکم گردیدن: کعرالصبی، پرشکم گردید (کودک) از بسیارخواری. کشاء. تکشوّء. مسعور. (منتهی الارب) : کشی ٔ، تکشوّء، کشاء، پرشکم شدن از طعام
- پرشکم گردیدن، کلان شکم گردیدن. بزرگ شکم گردیدن: کعرالصبی، پرشکم گردید (کودک) از بسیارخواری. کشاء. تکشوّء. مسعور. (منتهی الارب) : کشی ٔ، تکشوّء، کشاء، پرشکم شدن از طعام
