جدول جو
جدول جو

معنی پررودگی - جستجوی لغت در جدول جو

پررودگی(پُ دَ / دِ)
در تداول عامه، حالت و چگونگی پرروده. پرگوئی. بسیارگوئی
لغت نامه دهخدا
پررودگی
پرگوئی، بسیار گوئی
تصویری از پررودگی
تصویر پررودگی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پالودگی
تصویر پالودگی
صاف و بی غل و غش بودن، پاکیزگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پررویی
تصویر پررویی
بی شرمی، بی حیایی
فرهنگ فارسی عمید
(پَ / پِ دَ / دِ)
حالت و چگونگی پیموده. رجوع به پیموده شود
لغت نامه دهخدا
(پِ ژُ رَ دَ / دِ)
عمل پژرنده
لغت نامه دهخدا
(پَرْ وَ دَ)
تربیت کردنی. قابل تربیت. پرورش دادنی. قابل پرورش. نشو و نموّ یافتنی:
به رستم همی داد ده دایه شیر
که نیروی مردست و سرمایه شیر
چو ازشیر آمد سوی خوردنی
شد از نان و از گوشت پروردنی
بدی پنج مرده مر او را خورش
بماندند مردم از آن پرورش.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(پَ دَ)
قابل پرهودن
لغت نامه دهخدا
(پُ سَ دَ / دِ)
حالت و چگونگی پرسنده
لغت نامه دهخدا
(پَ گَ دَ / دِ)
مخفف پراگندگی است که پریشان بودن و متفرق گردیدن باشد. (تتمۀ برهان)
لغت نامه دهخدا
(فَ دَ / دِ)
فرسوده شدن. فرسوده بودن. فرسایش. رجوع به فرسوده و فرسودن شود
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
ترویق. بی غلّی:
تو گمان کردی که گرد آلودگی
در صفا غش ّ کی هلد پالودگی.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(پَرْ وَ دَ / دِ)
به بعض کلمات ملحق شود و افادۀ معنی اسمی کند: نمک پروردگی. نازپروردگی. سایه پروردگی
لغت نامه دهخدا
تصویری از پرروئی
تصویر پرروئی
دریدگی، وقاحت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرندگی
تصویر پرندگی
حالت و چگونگی پرنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریدگی
تصویر پریدگی
پرش طیران. یا پریدگی رنگ. رنگ پریدن رنگد باختگی. پرشدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پژردگی
تصویر پژردگی
پژرده شدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ربودگی
تصویر ربودگی
تاراج و غارت، دزدی، غنیمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر رودگی
تصویر پر رودگی
پر گویی بسیار گویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیمودگی
تصویر پیمودگی
حالت و کیفیت پیموده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پروردنی
تصویر پروردنی
قابل تربیت قابل پرورش تربیت کردنی پرورش دادنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرسندگی
تصویر پرسندگی
حالت و چگونگی پرسنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالودگی
تصویر پالودگی
بی غلی بی غشی ترویق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرسودگی
تصویر فرسودگی
فرسوده بودن، فرسایش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرسودگی
تصویر فرسودگی
استهلاک
فرهنگ واژه فارسی سره
پوسیدگی، کهنگی، خستگی، فرتوتی، واماندگی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از پررویی
تصویر پررویی
Brazenness, Cheekiness, Pushiness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پرروزی
تصویر پرروزی
Cheekily
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پرروزی
تصویر پرروزی
frech
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پررویی
تصویر پررویی
нахабність , нахабство , наполегливість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
کهنگی، استهلاک
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از پررویی
تصویر پررویی
Dreistigkeit, Frechheit, Aufdringlichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پرروزی
تصویر پرروزی
нагло
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پررویی
تصویر پررویی
дерзость , напористость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پرروزی
تصویر پرروزی
нахабно
دیکشنری فارسی به اوکراینی