- پررو
بی شرم، بی حیا
معنی پررو - جستجوی لغت در جدول جو
- پررو (پُ)
در تداول عامه، بی شرم. سمج. بسیار بی شرم. سخت روی. دریده. وقیح. وقاح. سترگ. شوخ. بی حیا. مقابل کم رو، محجوب، خجل. شرمگین. شرمناک.
- امثال:
من کمرو بچه های محله پررو.
رجوع به امثال و حکم شود
- امثال:
من کمرو بچه های محله پررو.
رجوع به امثال و حکم شود
- پررو ((ی))
دریده، بی شرم، بی حیا
- پررو
بی آزرم، بی ادب، بی حیا، بی شرم، چشم دریده، گستاخ، وقیح 2، جسور، مصر
متضاد: کمرو
متضاد: کمرو
- پررو
سمينٌ
- پررو
Cheeky
- پررو
effronté
- پررو
sfacciato
- پررو
нахальный
- پررو
frech
- پررو
нахабний
- پررو
bezczelny
- پررو
厚颜无耻的
- پررو
پرور
- پررو
travieso
- پررو
অসভ্য
- پررو
mpendwa
- پررو
yüzsüz
- پررو
뻔뻔한
- پررو
atrevido
- پررو
חצוף
- پررو
चिढ़ानेवाला
- پررو
usil
- پررو
หน้าด้าน
- پررو
brutaal
- پررو
生意気な
