- پرده
- آکت
معنی پرده - جستجوی لغت در جدول جو
- پرده
- دیوار سفید یا هر آویز دیگری را که فیلم بر روی آن به نمایش در می آید می گویند. پرده ی سینما مانند خود سینما همواره در جهت بهبود کیفیت حرکت کرده است. پرده های امروزین، حساس و مشبکند و نورهای اضافی و اذیت کننده را از خود عبور میدهند و تصویر را شفافتر از گذشته به معرض نمایش می گذارند.
پرده سینما یکی از اجزای اصلی تجهیزات سینما است که برای نمایش فیلم به استفاده می رود. این پرده معمولاً به صورت یک سطح براق و بزرگ از پارچه ای خاص ساخته می شود که قابلیت بازتاب نور را دارد تا تصویر فیلم بهتر قابل مشاهده باشد.
معمولاً پرده های سینما به دو نوع تقسیم می شوند:
1. پرده مات : این نوع پرده به صورت مات و غیر درخشان است که برای کاهش بازتاب نور و ایجاد تصویر با کنتراست بالا استفاده می شود.
2. پرده نفوذی : این نوع پرده به صورت درخشان است و برای پخش نور از پشت پرده و استفاده از سیستم های پروژکتور نوری استفاده می شود.
پرده سینما باید ابعاد مناسبی داشته باشد تا تمامی تصاویر فیلم به طور کامل روی آن جاذب شوند و تماشاگران بتوانند بهترین تجربه را از تماشای فیلم داشته باشند.
- پرده
- روپوش، پوشش، حجاب
- پرده ((پَ دِ))
- پوشش، حجاب، پارچه ای که بر پنجره بیاویزند، نوا، گاه، هر یک از بخش های نمایش که با افتادن پرده، صحنه عوض می شود، مجازاً آن چه که مانع خوب دیدن یا شنیدن می شود، لایه نازکی از بافت ها که سطح اندام را می پوشاند
- پرده
- پرده یا چیزی که برای جلوگیری از نور جلو پنجره یا در نصب می کند، روپوش،
در موسیقی تغییر ارتعاشی میان دو نت متوالی به جز می و فا و سی و دو،
در تئاتر هر یک از قسمت های بازی و نمایش در تماشاخانه که پرده می افتد و سن عوض می شود،برای مثال هرچه در این پرده نشانت دهند / گر نپسندی به از آنت دهند (نظامی۱ - ۲۴)
پوشش، حجاب، چادر، در موسیقی مفتول روده که به فاصله های معیّن در دستۀ تار می بندند
پرده برداشتن: پرده از روی کسی یا چیزی کنار زدن، کنایه از حقیقت کاری را آشکار ساختن
پرده برداشتن از چیزی: کنایه از حقیقت چیزی را آشکار ساختن، پرده برداری کردن از آن
پردۀ بکارت: در علم زیست شناسی بافت نازکی در دهانۀ مهبل که بر اثر رابطۀ جنسی، فشار یا ضربۀ شدید پاره می شود
پردۀ دیرسال: کنایه از آسمان، روزگار،برای مثال زاین پردۀ دیرسال / خیالی شدم چون بنازم خیال (نظامی۵ - ۷۷۰)
پردۀ صماخ: پرده ای نازک و شفاف که در انتهای مجرای گوش خارجی قرار دارد
پردۀ را دریدن: پردۀ کسی یا چیزی را دریدن کنایه از راز کسی یا چیزی را فاش کردن
پردۀ نیلگون: کنایه از آسمان
در پرده: کنایه از پوشیده، پنهان و غیرصریح
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ودیعه
امانت، ودیعه
چیزی که در جایی یا نزد کسی به رسم امانت گذاشته می شود، ودیعه
غلام، کنیز، اسیر
اکلیله
آنچه ته نشین شود از روغن و شراب درد
اشکال، ذره، ایراد
مفعول
چراگاه
آرد کنجده سفید ارده
بنده زر خرید
یک بار خوردن یک خورد اسبی که زرد رنگ باشد، قسمت زرد رنگ درون تخم مرغ، صفرا زرداب. یا زرده کامران آفتاب، روز یوم
برهنگی
رنگ لون (عموما)، رنگ چهره و پوست: سیاه چرده
ریزه هر چیز را گویند
فردا
پارچه
رفتن گدایان
فرانسوی زمینه، انگاره، اندیشه، پیشنهاد (نفیسی) نقشه طرح زمینه، نقشه و بر آورد بنایی، پیشنهاد، اندیشه نیت قصد
آنچه زنان بخود بر گیرند شافه حمول. آنچه زنان بخود برگیرند شیاف. شافه فرزجه، نهایت قلیل و کم: یک پرزه نمک
بسیار دونده نیک دونده مقابل کم رو: (کم خور و پردو)
چیستان لغز چیستان
اسم پریدن، هر جانوری که می پرد مرغ طیر طایر، جمع پرندگان مقابل چرنده. نام یک فردازرده پرندگان نام عام فردی از حیوانات ذی فقاری که به رده پرندگان تعلق دارد، که پرواز کند که بپرد پرواز کننده طایر: (ما چیزها را دروهم توانیم آورد که بحس نیافته باشیم چون مردم پرنده) (بابا افضل) یا پرنده پر نمیزند. خیلی خلوت و آرام بود. یا پرنده چراغ. پروانه. فراشه. یا (هواپیمایی) پرسنل پرنده. کسانی که در نیروی هوایی با هواپیما پرواز میکنند و رانندگی آنرا بعهده دارند. یا پرنده آتشین. یکی از انواع اختر. یا ماهی پرنده
پرماه کاهلی در کارها
پرواز کرده، تبخیرشده
پروین ثریا
اسم پژردن، پرستاری شده پرستاری یافته
خالی، پوچ، میان تهی