جدول جو
جدول جو

معنی پردرد - جستجوی لغت در جدول جو

پردرد
دردمند، پرغم مثلاً دل پردرد، عضو دردناک
تصویری از پردرد
تصویر پردرد
فرهنگ فارسی عمید
پردرد
پراندوه، پرمحنت
تصویری از پردرد
تصویر پردرد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرداد
تصویر پرداد
(پسرانه)
نخستین آفریده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرداد
تصویر پرداد
پرعدل، پر از عدل و داد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سردرد
تصویر سردرد
دردی که در سر پیدا شود، درد سر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرخرد
تصویر پرخرد
بسیار زیرک و دانا، هوشیار، عاقل، برای مثال چه گفتند گفتند کای پرخرد / که هر کس که بد کرد کیفر برد (فردوسی - ۱/۱۲۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پادرد
تصویر پادرد
دردی که از رماتیسم یا نقرس یا علت دیگر در پا پیدا شود، درد پا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرورد
تصویر پرورد
پروردن، پسوند متصل به واژه به معنای پرورش یافته مثلاً سایه پرورد، نازپرورد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پردرود
تصویر پردرود
پر دعا و ثنا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پر درد
تصویر پر درد
پراندوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پادرد
تصویر پادرد
دردپا نقرس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پردرود
تصویر پردرود
پر دعا و ثنا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرداد
تصویر پرداد
پر عدل بسیار عدل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرخرد
تصویر پرخرد
پرعقل، پرشعور
فرهنگ لغت هوشیار
پروردن تغذیه، در ترکیب بجای (پرورده) آید: سایه پرورد غم پرورد ناز پرورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سردرد
تصویر سردرد
دردی که در سر پیدا شود
فرهنگ لغت هوشیار