- پردخت (دخترانه)
- یا مخفف پریدخت
معنی پردخت - جستجوی لغت در جدول جو
- پردخت
- پردخته یا پر دخت بودن، تهی بودن خالی بودن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ادا شده، پرداخته
تادیه کردنکارسازی کردن ادا کردن (وام خود) پس دادن، جلا دادن صیقل دادن زنگ بردن، ساختن مرتب کردن فراهم کردن ترتیب دادن، آراستن زینت دادن، مقید شدنمقید گردیدن، خالی کردن تهی کردن، بانتها رسانیدن بانجام رسانیدن کامل کردن تمام کردن، گرفتنربودن، رفع کردن مرتفع ساختن (حجاب و غیره)، رای زدن انداختن مشورت کردن، بس کردن اکتفا کردن، -12 شرح دادنتوضیح دادن، ترک دادن، -14 ترک کردن، دور شدن، جدا شدن، -16 کشتن بقتل آوردن، با کسی در ساختن، نواختن ساز خواندن نغمه. -19 بر انگیختن،0 واگذار کردن،1 توجه کردناعتنا کردن، یا پرداختن از... فارغ شدنظسوده گشتن: (چون از آن (نواختن بربط) بپرداخت پیاله ای بخورد) (سمک عیار ج 1 ص 48) یا پرداختن به... . مشغول شدن: من صبح زود بکار خود خواهم پرداخت. یا پرداختن خانه. ساختن تمام کردن بنا، خالی کردن خانه: خانه از اغیار بپرداخت. یا پرداختن دفتر کتاب رساله. تدوین و تالیف کردن، یا پرداختن دل. دل بر گرفتندل کندن فارغ کردن دل صرفنظر کردن، منصرف گردیدن، عقده دل را خالی کردن، یا پرداختن عمر. باخر رسیدن عمر بپایان رسیدن عمر. یا خانه جای پرداختن، مردن در گذشتن، یا سخن پرداختن، زبان آوری کردن سخن گفتن
پرداختن، پول دادن، وام خود را ادا کردن، کارسازی کردن، ساختن، جلا دادن، آراستن، خالی کردن، تهی کردن، مرتب کردن، انجام دادن، فارغ شدن، مشغول گشتن
پرداختن، جلا صیقل، پرداز نقشها، توجه
جایی که درخت بسیار دارد
آراستگی و آرایش، جلا، در بانکداری دادن پول، تادیه، کارسازی
پرداخت دادن: صیقل زدن، جلا دادن، زنگ چیزی را زدودن
پرداخت کردن: صیقل زدن، زنگ چیزی را زدودن، جلا دادن، در بانکداری پول دادن به کسی دادن
پرداخت دادن: صیقل زدن، جلا دادن، زنگ چیزی را زدودن
پرداخت کردن: صیقل زدن، زنگ چیزی را زدودن، جلا دادن، در بانکداری پول دادن به کسی دادن
Disbursement, Payment, Repayment
расходование , оплата , погашение
Auszahlung, Zahlung
виплата , оплата , погашення
wypłata, płatność, spłata
支付 , 还款
desembolso, pagamento
erogazione, pagamento
desembolso, pago, reembolso
décaissement, paiement, reembolso
uitbetaling, betaling
การจ่ายเงิน , การชำระเงิน , การชำระเงิน
pembayaran
صرفٌ , دفعٌ ,
भुगतान , भुगतान
תשלום , תַּשְׁלוּם
支払い , 还款
지급 , 지불
malipo
অর্থ প্রদান , অর্থপ্রদান , পেমেন্ট
ادائیگی , ادائیگی , پرداخت
تهی گشتن خالی شدن فاغ شدن صافی شدن خالی ماندن پردخته ماندن پردخته شدن