جدول جو
جدول جو

معنی پردار - جستجوی لغت در جدول جو

پردار
دارنده پرصاحب پر دارای پر مقابل بی پر
تصویری از پردار
تصویر پردار
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پادار
تصویر پادار
(پسرانه)
ثابت (نگارش کردی: پادار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرداد
تصویر پرداد
(پسرانه)
نخستین آفریده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سردار
تصویر سردار
(پسرانه)
فرمانده یک گروه نظامی، پیشوا، رهبر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پندار
تصویر پندار
(پسرانه)
فکر، اندیشه، وهم، گمان، ریشه پنداشتن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پربار
تصویر پربار
درختی که میوۀ بسیار دارد، پرمیوه، پربر، پرثمر، دارای فایدۀ بسیار مثلاً سخنان پربار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پروار
تصویر پروار
چاق، فربه، برای مثال اسب لاغرمیان به کار آید / روز میدان، نه گاو پرواری (سعدی - ۶۰)، حیوانی که آن را در جای خوب ببندند و خوراک خوب بدهند تا فربه شود
آتشدان، مجمر، عودسوز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرداد
تصویر پرداد
پرعدل، پر از عدل و داد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
کسی که بسیار کار بکند، فعال، ویژگی تابلو نقاشی یا پارچۀ قلاب دوزی که در آن نقش و نگار و ریزه کاری بسیار باشد، ویژگی آنچه در ساختن و درست شدن آن ظرافت به کار رفته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کردار
تصویر کردار
کار، عمل، رفتار، برای مثال کردار اهل صومعه ام کرد می پرست / این دوده بین که نامۀ من شد سیاه از او (حافظ - ۸۲۶ حاشیه)، طرز، روش، قاعده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پادار
تصویر پادار
برقرار، ثابت، پابرجا، پاینده، باقی
پادار شدن: کنایه از پابرجا شدن، استوار شدن
پادار کردن: کنایه از برقرار کردن، پابرجا کردن، در علم حسابداری تامین اعتبار برای هزینه ای
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پردان
تصویر پردان
بسیار دانا، عاقل و هوشیار، بسیار دان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرزدار
تصویر پرزدار
پارچه یا چیز دیگر که پرز داشته باشد، پرزگن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پدردار
تصویر پدردار
کسی که پدر دارد، کنایه از نجیب، اصیل، نیک نژاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پروار
تصویر پروار
فربه، سمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سردار
تصویر سردار
فرمانده سپاه، سالر، بزرگتر طایفه
فرهنگ لغت هوشیار
گمان ظن وهم، سوء ظن بدگمانی، فکر اندیشه، خود را بزرگ پنداشتن خودبینی خودپسندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
شدید العمل، فعال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرگار
تصویر پرگار
آلتی هندسی که برای کشیدن دائره و خطوط بکار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرنار
تصویر پرنار
پر آتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرزدار
تصویر پرزدار
که پرز دارد پرزه دار پرزگن پرزناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پربار
تصویر پربار
پر ثمر، پر میوه
فرهنگ لغت هوشیار
در ترکیب بجای (پردازنده) آید بمعانی ذیل: گوینده. پردازنده سراینده: قصه پرداز داستان پرداز، سازنده تمام کننده: چهره پرداز، تهی کننده خالی کننده: کیسه پرداز، تحریر باریک که گرد تصویر و نقوش مصوران میکشند چنانکه بر تصویر برگ بجای رگهایش خطوط سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرداغ
تصویر پرداغ
دردناک، پر از درد و رنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پردال
تصویر پردال
پرگار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پردان
تصویر پردان
بسیار دان
فرهنگ لغت هوشیار
باردار میوه دار. (صفت. بردن) در ترکیب آید بمعنی برنده حامل: فرمانبردار نامبردار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دردار
تصویر دردار
آوای دهل، درخت پشه
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه پا دارد: مقابل بی پا، برقرار باقی جایگیر متمکن ثابت، معتبر با اعتبار با آبرو، توانگر ثروتمند، باوفا وفادار پایدار در دوستی، چوبدستی چماق عمود، اسب جلد و چابک، روز بیستم از ماههای ملکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرداد
تصویر پرداد
پر عدل بسیار عدل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کردار
تصویر کردار
عمل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
فعال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پربار
تصویر پربار
حاصلخیز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پندار
تصویر پندار
وهم، تخیل، خیال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مردار
تصویر مردار
جسد
فرهنگ واژه فارسی سره