- پراکندگی
- تفرقه
معنی پراکندگی - جستجوی لغت در جدول جو
- پراکندگی
- پریشانی تفرق تشتت افتراق انتشار. پریشانی تفرق تشتت افتراق انتشار. پریشانی تفرق تشتت افتراق انتشار
- پراکندگی
- پاشیدگی، پریشانی، تفرقه
- پراکندگی
- Sparseness
- پراکندگی
- редкость
- پراکندگی
- Dürftigkeit
- پراکندگی
- розрідженість
- پراکندگی
- rzadkość
- پراکندگی
- escassez
- پراکندگی
- scarsità
- پراکندگی
- escasez
- پراکندگی
- rareté
- پراکندگی
- schaarsheid
- پراکندگی
- ความเบาบาง
- پراکندگی
- kelangkaan
- پراکندگی
- تبعثرٌ
- پراکندگی
- विरलता
- پراکندگی
- דְּלִילוּת
- پراکندگی
- seyrek olma
- پراکندگی
- uchache
- پراکندگی
- বিরলতা
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تناسب
زیبائی، لیاقت، سزاواری
تکبر، غرور، پرادعائی
در خور پراگندن قابل پراگندن، که پراگندن آن واجب بود، نثار
پراکندگی
عبادت عبودیت، خدمت خدمتکاری خادمی
عمل پریشان کردن
حالت و چگونگی پلاسنده
حالت و عمل پناهنده یا پناهندگی سیاسی. عمل سیاستمداری که برای نجات خود بکشور دیگری پناهنده شود