جدول جو
جدول جو

معنی پراکندگی

پراکندگی
(پَکَ دَ / دِ)
پراگندگی. پریشانی. تفرّق. تفرقه. تشتت. شمل. تذعذع. تبدد. شتات. شت ّ. (منتهی الارب). شعث. (دهار) (منتهی الارب). افتراق. نشر. انتشار. تقعقع. (منتهی الارب). استشتات: و داناست به مصالح جمع ساختن پراکندگی. (تاریخ بیهقی).
دل و کشورت جمع و معمور باد
ز ملکت پراکندگی دور باد.
سعدی.
ز لب دوختن غنچه را زندگیست
چو بشکفت زان پس پراکندگیست
پشیمان ز گفتار دیدم بسی
پشیمان نگشت از خموشی کسی.
امیرخسرو.
دو دل یک شود بشکند کوه را
پراکندگی آرد انبوه را.
؟
لغت نامه دهخدا