جدول جو
جدول جو

معنی پرادعا - جستجوی لغت در جدول جو

پرادعا(پُ اِدْ دِ)
سخت خودپسند. سخت متکبر. که دعاوی در بزرگی خود بسیار دارد. پراز خود. پرمدّعا، پرگوی. پرمشاجره
لغت نامه دهخدا
پرادعا
سخت متکبر
تصویری از پرادعا
تصویر پرادعا
فرهنگ لغت هوشیار
پرادعا
پرافاده، متکبر، مغرور
متضاد: بی مدعا
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پادشا
تصویر پادشا
(پسرانه)
حاکم (نگارش کردی: پاوشا)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرادا
تصویر فرادا
مقابل جماعت، در فقه ویژگی نمازی که به تنهایی خوانده شود، به تنهایی (خواندن نماز) مثلاً نمازش را فرادا خواند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرمدعا
تصویر پرمدعا
پرادعا، آنکه دعوی بسیار دارد، پرنخوت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رابعا
تصویر رابعا
چهارم، آنچه در مرحله یا مرتبۀ چهارم باشد
فرهنگ فارسی عمید
(پُ مُدْ دَ)
که سخن دراز کشد. که دعویهای باطل بسیار در محاجه آرد. که بسیار کاود در سخن چنانکه مخاطب را مانده کند
لغت نامه دهخدا
(بَ دِ)
یعقوبی. یکی از رؤسای فرقۀ یعقوبیۀ مسیحی است و ابن بهریز مطران را کتابی است در جواب او. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(پِ)
از شهرهای اسپانیا واقع در ایالت پانپلون بر ساحل راست رود آرگا دارای 4500 تن سکنه. و از محصولات آن نوعی شراب معروف به دورانسیو است که به شرابهای مالاگا شبیه است و در قرب آن شهر بر کوهی آثار خرابه شهری قدیمی آشکار است
لغت نامه دهخدا
(دِ)
جمع واژۀ رادعه. (ناظم الاطباء). رجوع به رادعه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از پر ادعا
تصویر پر ادعا
پر از خود خود خواه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرمدعا
تصویر پرمدعا
آنکه دعوی بسیار دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر مدعا
تصویر پر مدعا
پرفیس پر رو پر ادعا
فرهنگ لغت هوشیار
پادشاه سلطان، فرمانروا حاکم مسلط صاحب اختیار، خدا، مجاز ماذون مختار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رادعه
تصویر رادعه
خوشبوی پیراهن خوشبوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رابعا
تصویر رابعا
چیزی یا کاری که در مرتبه چهارم باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پادشا
تصویر پادشا
((دِ))
پادشاه، فرمانروا، مجازاً مأذون، مختار، خدا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرصدا
تصویر پرصدا
Thumping
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پرصدا
تصویر پرصدا
retentissant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پرصدا
تصویر پرصدا
轟音の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پرصدا
تصویر پرصدا
רועם
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پرصدا
تصویر پرصدا
गूंजता हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پرصدا
تصویر پرصدا
bergemuruh
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پرصدا
تصویر پرصدا
ก้อง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پرصدا
تصویر پرصدا
donderend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پرصدا
تصویر پرصدا
retumbante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پرصدا
تصویر پرصدا
rimbombante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پرصدا
تصویر پرصدا
retumbante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پرصدا
تصویر پرصدا
震耳欲聋的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پرصدا
تصویر پرصدا
grzmiący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پرصدا
تصویر پرصدا
гуркочучий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پرصدا
تصویر پرصدا
dröhnend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پرصدا
تصویر پرصدا
грохочущий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پرصدا
تصویر پرصدا
우르릉거리는
دیکشنری فارسی به کره ای