- پدرام (پسرانه)
- آراسته، نیکو، شاد، سرسبز، خر م، شاد و خوش
معنی پدرام - جستجوی لغت در جدول جو
- پدرام
- آراسته نیکو، خوشدل شاد خرم خوش مبتهج مقابل درشت ناپدرام بدرام، مبارک فرخ خجسته بفال نیک مقابل شوم، همیشه دایم پاینده، سهل مقابل درشت حزن: (اگر چه راه ناپدرام باشد، بپدرامد چو خوش فرجام باشد) (ویس و رامین) -6 درست صحیح، مرتب منظم منتظم مقابل شوریده بدرام، جای خواب و آرام، شادی خوشی: (ما بشادی همه گوییم که ای رود بموی ما بپدرام همی گوییم ای زیر بنال) (فرخی)
- پدرام
- خوش و خرم،
برای مثال گل بخندید و باغ شد پدرام / ای خوشا این جهان بدین هنگام ، نیکو و آراسته، فرخ، خجسته، پاینده(فرخی - ۲۲۷)
- پدرام ((پَ یا پِ))
- آراسته، نیکو، خوش وخرم، خجسته، فرخ، همیشه، پاینده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آراسته نیکو، خوشدل شاد خرم خوش مبتهج مقابل درشت ناپدرام بدرام، مبارک فرخ خجسته بفال نیک مقابل شوم، همیشه دایم پاینده، سهل مقابل درشت حزن: (اگر چه راه ناپدرام باشد، بپدرامد چو خوش فرجام باشد) (ویس و رامین) -6 درست صحیح، مرتب منظم منتظم مقابل شوریده بدرام، جای خواب و آرام، شادی خوشی: (ما بشادی همه گوییم که ای رود بموی ما بپدرام همی گوییم ای زیر بنال) (فرخی)
سرکش، نافرمان، برای مثال چرخ «بدرام» تا که شد رامش / از کواکب چو خلد شد بدرام (شمس فخری - مجمع الفرس - بدرام) ، حیوانی که به آسانی رام نشود
پدرام
پدرام
نمایشنامه و داستانی که موضوع آن غم انگیز و شادی بخش باشد زشت رفتار، قبیح
نمایش یا داستانی که به حوادث زندگی نزدیک باشد و مطالب غم انگیز و خنده دار هر دو در آن وجود داشته باشد، کنایه از ناراحت کننده و غم انگیز
Drama
драма
Drama
dramat
drama
dramma
drame
drama
دراما
tamthilia
ڈراما
نیکو شدن خوب شدن خرم شدن
شاد کردن