معنی بدرام بدرام خرم، خوش، خوشدل، دلگشا، شاد، مبتهج، بدلگام، چموش، سرکش، اسب، استر، قاطرمتضاد: درشت، ناپدرام فرهنگ واژه مترادف متضاد