جدول جو
جدول جو

معنی پخن - جستجوی لغت در جدول جو

پخن
بانگ آواز
تصویری از پخن
تصویر پخن
فرهنگ لغت هوشیار
پخن
((پَ خَ))
بانگ، آواز
تصویری از پخن
تصویر پخن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پخنو
تصویر پخنو
رعد، تندر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پخنو
تصویر پخنو
((پَ نُ))
تندر، رعد، کنور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پخنو
تصویر پخنو
تندر، رعد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پشن
تصویر پشن
(پسرانه)
پشنگ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرن
تصویر پرن
(دخترانه)
پروین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اخن
تصویر اخن
تودماغی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پخل
تصویر پخل
پرپهن خرفه فرفخ بقله الحمقاء رجله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پخش
تصویر پخش
پهن شدن بر اثر فشار
فرهنگ لغت هوشیار
گدازش کاهش بدن، تافتن دل از غم و غصه، گدازش موم و پیه و روغن از حرارت، چروک خورده و پیر شده چون پوست دست و پا در آب گرم یا آفتاب کنجل ترنجیده پژمرده، پژمرده از نیستی و غم، گداخته، مزروع بی آب حاصل آمده، ناقص. عشوه ناز، خرام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پخچ
تصویر پخچ
پهن پهن شده کوفته پخ پخش پخج، پژمرده، پست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پخج
تصویر پخج
پهن پخش پخچ پخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پختن
تصویر پختن
طبخ کردن، پزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پخت
تصویر پخت
مسطح، پهن، پخش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخن
تصویر بخن
دراز بالا بلند بالا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پهن
تصویر پهن
عریض
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پخش
تصویر پخش
توزیع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سخن
تصویر سخن
خطاب، حرف، کلام
فرهنگ واژه فارسی سره
فرانسوی هم: پیشوندی که برسر برخی از واژگان می آید هندی تمبل از گیاهان تنبول
فرهنگ لغت هوشیار
سختیدن سخت شدن، ستبرا، سختی -1 ستبر و سخت گردیدن ثخونت، ستبرنا ستبرا ستبری، قطر ضخامت کلفتی، غلظت، سختی، جمع ثخین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دخن
تصویر دخن
ارزن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پژن
تصویر پژن
زغن گوشت ربا غلیواج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پون
تصویر پون
نمد زین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پهن
تصویر پهن
سرگین اسب وخر واستر عریض، فراخ، وسیع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پکن
تصویر پکن
ارزن
فرهنگ لغت هوشیار
مقداری بپهنای یک آجر: یک پین باید این زمین راند، ریختگی و گلی که در فنات پیدا شود و مانع جریان و زهیدن آب گردد. یا پین پین برداشتن، تنقیه کاریزاز پین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخن
تصویر سخن
کلام، گفتار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شخن
تصویر شخن
خراش خلش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پخچ
تصویر پخچ
پخش شده، پهن، کوفته، له شده، برای مثال ز زیر گرز تو دانی که چون جهد دشمن / به چهره زرد و به تن پخچ گشته چون دینار (کمال الدین اسماعیل - ۳۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پهن
تصویر پهن
پخش، عریض، پر پهنا، گسترده
پهن کردن: گستردن فرش بر روی زمین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سخن
تصویر سخن
آنچه گفته شود، کلام، قول، نطق، بیان، گفتار
سخن پهلودار: کنایه از حرف گوشه دار و نیش دار، حرف کنایه آمیز که طعن یا دشنامی در آن باشد
سخن راندن: کنایه از سخن گفتن، نطق کردن
سخن گفتن: حرف زدن، گفتگو کردن
سخن سرد: کنایه از سخن بی مزه، ناگوار و ناخوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پخس
تصویر پخس
پژمردن، رنجیدن، گداختن، بخسیدن، بخس، پخسیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرن
تصویر پرن
پروین، برای مثال متفرق بنات نعش از هم / به هم اندر خزیده نجم پرن (مسعودسعد - ۳۳۳)، پرنیان
گذشته، پیشین، دیروز، روز گذشته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پخل
تصویر پخل
کاه جو یا گندم که هنوز کوبیده و خرد نشده باشد، ساقه های خشک شدۀ جو یا گندم، کاه درشت
فرهنگ فارسی عمید