جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پخنو

پخنو

پخنو
تندر. رعد. کنور:
عاجز شود از اشک و غریو من
هر ابربهارگاه با پخنو.
رودکی.
و رجوع به پختو شود
لغت نامه دهخدا

پینو

پینو
دوغ ترش که خشک کرده باشند کشک قورت ترف: نیکی بگزین و بد بنادان ده، روغن بخر و جدا کن از پینو. (ناصرخسرو)
فرهنگ لغت هوشیار

بخنو

بخنو
تندر، رعد، برای مِثال چون به بانگ آید از هوا بخنو / می خور و بانگ رود و چنگ شنو (رودکی - ۵۴۶)، هر چیز غرنده
بخنو
فرهنگ فارسی عمید

پرنو

پرنو
پَرنیان، نوعی پارچۀ ابریشمی منقش، دیبای منقش، حریر نازک، پَرنون، بَرنو، بَرنون
پرنو
فرهنگ فارسی عمید

پینو

پینو
کَشک، ماده ای جامد یا مایع از انواع لبنیات که از جوشاندن دوغ تهیه می شود، قُروت، کَتَغ، تیکوز، کَتَخ
قَرَه قُروت، مادۀ خوراکی ترش مزه که از جوشاندۀ غلیظ شدۀ آب ماست تهیه می شود، لیولَنگ، کَشکِ سیاه، هَلباک، تَرپَک، تَرف، ریخبین، هبولَنگ، رُخبین برای مِثال شعر ژاژ از دهان من شکر است / شعر نیک از دهان تو پینو (طیان - شاعران بی دیوان - ۳۱۹)
پینو
فرهنگ فارسی عمید