سپیدار، درختی راست و بلند که پوست و چوب آن سفید است و در اغلب نقاط ایران می روید و بلندیش تا ۲۰ متر می رسد، چون تنه اش راست و صاف و بلند است در کارهای نجاری و ساختن سقف خانه ها و تیر و ستون چوبی به کار می رود سفیدار، سفیددار، اسفیدار، تبریزی، پلت، سفیدپلت
سِپیدار، درختی راست و بلند که پوست و چوب آن سفید است و در اغلب نقاط ایران می روید و بلندیش تا ۲۰ متر می رسد، چون تنه اش راست و صاف و بلند است در کارهای نجاری و ساختن سقف خانه ها و تیر و ستون چوبی به کار می رود سِفیدار، سِفیددار، اِسفیدار، تَبریزی، پَلَت، سِفیدپَلَت
آهنگری: بدو گفت طوس ای یل شوربخت چگوئی سخنهای بی مغز و سخت نه خسرونژادی نه والاسری پدرت ازسپاهان بد آهنگری چو بر ما کمربست سالار گشت پس از پتکداری سپهدار گشت. فردوسی
آهنگری: بدو گفت طوس ای یل شوربخت چگوئی سخنهای بی مغز و سخت نه خسرونژادی نه والاسری پدرت ازسپاهان بد آهنگری چو بر ما کمربست سالار گشت پس از پتکداری سپهدار گشت. فردوسی
دارای پیش (جلو)، دارای ضمه (حرف)، حربه ای بسیار بزرگ مانند نیزه ای ستبر و کوتاه از آهن و فولاد که بر آن حلقه های چهارگوشه از فولاد تعبیه کنند و بدان خوک و گراز را کشند، ماما قابله
دارای پیش (جلو)، دارای ضمه (حرف)، حربه ای بسیار بزرگ مانند نیزه ای ستبر و کوتاه از آهن و فولاد که بر آن حلقه های چهارگوشه از فولاد تعبیه کنند و بدان خوک و گراز را کشند، ماما قابله