جدول جو
جدول جو

معنی پتنی - جستجوی لغت در جدول جو

پتنی(پَ تَ)
پاتنی. پاتینی. طبقی که بدان غله افشانند. چچ:
بر سر از بسکه زر تازه کشد نرگس تر
پتنی بردو سرش چون دو سر میزان است.
اثیر اومانی
لغت نامه دهخدا
پتنی
آلتی چوبین و پنجه مانند که بدان خرمن باد دهند، سینی چوبی برای پاک کردن و افشاندن غله چچ پتنی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پکنی
تصویر پکنی
بگنی، نوشابه ای که از برنج، ارزن یا جو تهیه می شود، نوعی شراب، بوزه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پانی
تصویر پانی
آب، ماده ای مایع، بی طعم، بی بو و مرکب از اکسیژن و هیدروژن با فرمول شیمیایی h۲o که در طبیعت به مقدار زیاد موجود است و سه ربع روی زمین را فراگرفته، در صد درجۀ سانتی گراد جوش می آید و در صفر درجۀ سانتی گراد منجمد می شود برای مثال نه در آن معده ریزه ای میده / نه در آن دیده قطره ای پانی (سنائی - لغت نامه - پانی)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پختنی
تصویر پختنی
قابل پختن، درخور طبخ، غذای پخته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ختنی
تصویر ختنی
از مردم ختن، تهیه شده در ختن، برای مثال شنیدهام که مقالات سعدی از شیراز / همی برند به عالم چو نافۀ ختنی (سعدی۲ - ۵۹۰)
فرهنگ فارسی عمید
هر کاسه و پیاله (عموما)، طاس مس ته سوراخ که بر روی آب گذارند برای تعیین ساعات پنگان فنجان
فرهنگ لغت هوشیار
باده ای که از ارزن و برنج و جو سازند. هر کاسه و پیاله (عموما)، طاس مس ته سوراخ که بر روی آب گذارند برای تعیین ساعات پنگان فنجان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پهنی
تصویر پهنی
عرض، پهنا
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی چوبین و پنجه مانند که بدان خرمن باد دهند، سینی چوبی برای پاک کردن و افشاندن غله چچ پتنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پانی
تصویر پانی
آب: (نه در آن معده ریزه ای مانده نه در آن دیده قطره ای پانی) (سنائی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پختنی
تصویر پختنی
درخور طبخ سزاوار پختن، مطبوخ طبیخ مقابل حاضری
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه از شوخی و پلیدی احتراز نکند کسی که نظافت نداند، بیعار بیکار لش بیث غیرت بی حمیت لاابالی (در اصطلاح مشتیان مقابل لوطی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنتی
تصویر پنتی
((پِ))
آن که از شوخی و پلیدی احتراز نکند، کسی که نظافت نداند، بیکار، لش، بی غیرت، لاابالی، (در اصطلاح مشتیان مقابل لوطی)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پهنی
تصویر پهنی
وسعت، گشادگی، عرض، پهنا، مقابل درازی، طول
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متنی
تصویر متنی
Contextual, Textual
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متنی
تصویر متنی
contextuel, textuel
دیکشنری فارسی به فرانسوی
از گیاهان خودرو دارای برگ های مایل به سفید، پونه
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از متنی
تصویر متنی
kontekstual, tekstual
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از متنی
تصویر متنی
wa muktadha, ya maandishi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از متنی
تصویر متنی
bağlamsal, metinsel
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از متنی
تصویر متنی
文脈の , 文章の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از متنی
تصویر متنی
上下文的 , 文本的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از متنی
تصویر متنی
הקשרי , טקסטואלי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از متنی
تصویر متنی
맥락의 , 텍스트의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از متنی
تصویر متنی
contextual, textual
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متنی
تصویر متنی
संदर्भात्मक , ग्रंथीय
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از متنی
تصویر متنی
contestuale, testuale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از متنی
تصویر متنی
contextual, textual
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از متنی
تصویر متنی
contextueel, tekstueel
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از متنی
تصویر متنی
контекстуальний , текстовий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متنی
تصویر متنی
контекстуальный , текстовый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متنی
تصویر متنی
kontekstualny, tekstowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متنی
تصویر متنی
kontextuell, textuell
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متنی
تصویر متنی
เชิงบริบท , ข้อความ
دیکشنری فارسی به تایلندی